کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راکن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
راکن
لغتنامه دهخدا
راکن . [ ک ِ ] (ع ص ) کسی که میل میکند و تکیه مینماید. (ناظم الاطباء): هو راکن الی فلان و ساکن الیه . (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
رکون
لغتنامه دهخدا
رکون . [ رُ] (ع مص ) میل کردن بسوی کسی و آرمیدن . قال اﷲ تعالی : و لاترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار (قرآن 113/11). (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). آرام گرفتن و میل کردن به چیزی . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). میل کردن به چیزی . (از ترجمان جرجا...
-
امیل زولا
لغتنامه دهخدا
امیل زولا. [ اِ زُ ] (اِخ ) (1840 - 1902 م .) نویسنده ٔ فرانسوی اصلاً ایتالیائی بود. دوره ٔ جوانی او بفقر گذشت . سرانجام از نویسندگی توانگرشد. وی در آثار خود حیات بشر را بیشتر از جنبه ٔ شهوات و منافع مادی آن وصف کرده و پست ترین و ناپسندترین صورتهای ط...
-
کرزنگرو
واژهنامه آزاد
این یک دروغ است که کرزنگرو شبیه با زامبی بوده این موجود دراستان بوشهر و حومه ی منطقه ی دشتستان بیشتر دیده شده در تعاریف پیرمردها درمیابیم که کرزنگرو در کنار اب زندگی میکرده موجود به اندازه ی یک سیاهگوش احتمال زیاد از خانواده ی گربه سانان شکلی شبیه را...
-
چنبر کردن
لغتنامه دهخدا
چنبر کردن . [ چَم ْ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چنبر ساختن . حلقه مانندی چون کمان ساختن .- از سرو چنبر کردن ؛ کنایه است از خماندن و منحنی ساختن قد راست : ز سرو دلارای چنبر کندسمن برگ را رنگ عنبرکند. فردوسی . || گرد کردن چون حلقه چیزی را. بشکل حلقه و کما...