کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رأب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رأب
لغتنامه دهخدا
رأب . [ رَءْب ْ ] (ع اِ) گله ٔ هفتاد شتر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || مهتر بزرگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سید ضخم ، یقال : فیهم ثلاثون رأباً. (از اقرب الموارد). || شکاف خنور. ج ، رئاب . (منتهی ال...
-
رأب
لغتنامه دهخدا
رأب . [ رَءْب ْ ] (ع مص ) اصلاح و آشتی دادن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). || (ص ) رائب که وصف بمصدراست . (از اقرب الموارد). رجوع به رائب شود. || (مص ) پیوند کردن شکاف و فراهم آوردن در آن . (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || روییدن سبزه ٔ زمین ...
-
واژههای مشابه
-
راب
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) پدراندر.
-
راب
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) جانور نرم تن از ردة شکم پایان ، شبیه حلزون .
-
راب
لغتنامه دهخدا
راب . (اِ) حلزون (اصطلاح گیلان ). کرم شب تاب . (فرهنگ فرانسه به فارسی نفیسی ).
-
راب
لغتنامه دهخدا
راب . (ع اِ) اندازه . قدر. راب کذا؛ ای قدر کذا. (المنجد) (ناظم الاطباء).
-
راب
لغتنامه دهخدا
راب . [ راب ب ] (ع اِ) شوی مادر. (منتهی الارب ). کان یکره ان یزوج الرجل امراءة رابه . (حدیث ). (ناظم الاطباء).
-
رآب
لغتنامه دهخدا
رآب . [ رِ ] (ع اِ) ج ِ رؤبة. کفشیرها. (منتهی الارب ). رجوع به رؤبة شود.
-
رآب
لغتنامه دهخدا
رآب . [ رِ ] (ع اِ) کاسه بند. (منتهی الارب ). || مرد مصلح و شکسته بند. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
molluscicide
رابکُش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] آفتکشی که از آن برای از بین بردن نرمتنان بهویژه حلزونها استفاده میشود
-
جستوجو در متن
-
rubbing method
فرهنگ لغات علمی
راب کردن
-
Rob Roy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راب روی
-
رابنیتز
لغتنامه دهخدا
رابنیتز. (اِخ ) نهری است در مجارستان که پس از طی مجرایی بطول 190 هزارگز از بالای شهر راب برودخانه ٔ راب می پیوندد. (از قاموس الاعلام ترکی ).