کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
راون
لغتنامه دهخدا
راون . [ وَ ] (اِخ ) شهری است به طخارستان . (منتهی الارب ). قصبه ای بوده است از نواحی طخارستان در خاور بلخ . (از معجم البلدان ج 4) (از قاموس الاعلام ترکی ج 3):آنکه به راون دو هفته بود و ز عدلش صد اثر دلپذیر هست به راون .فرخی .
-
راون
لغتنامه دهخدا
راون . [ وِ ] (اِخ ) شهر و مرکز ناحیه ٔ راون واقع در سرزمین امیلی در کشور ایتالیا و 67هزارگزی جنوب خاوری بولونی و ده هزارگزی ساحل دریای آدریاتیک . این شهر بواسطه ٔ کانالی با دریای آدریاتیک مربوط است و خود در نقطه ٔ تقاطع دو راه آهن قرار گرفته است . ر...
-
راون
لغتنامه دهخدا
راون . [ وِ ] (اِخ ) نام ناحیه ای است در کشور ایتالیا و حدود آن بشرح زیر است : از سوی شمال به «فراره » و از سوی جنوب به استانهای «فلوانسا» و «گورلی » و از سوی خاور به دریای آدریاتیک و از باختر به «پولونی » محدود است . مساحت آن 2134میلیون گز مربع میبا...
-
واژههای همآوا
-
رعون
لغتنامه دهخدا
رعون . [ رَ ] (ع ص ، اِ) سخت و درشت از هر چیزی . || بسیار جنبان . || تاریکی شب . (منتهی الارب ).
-
رعون
لغتنامه دهخدا
رعون . [ رُ ] (ع اِ) ج ِ رَعن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به رَعن شود.
-
رئون
لغتنامه دهخدا
رئون . [ رِ ] (ع اِ) ج ِ رئة. (منتهی الارب ). ریه ها. شُش ها. رجوع به رئه و ریه شود.
-
جستوجو در متن
-
راونی
لغتنامه دهخدا
راونی . [ وَ ] (ص نسبی ) منسوب است به راون که شهری است از طخارستان در بلخ . (از انساب سمعانی ).
-
جاون کث
لغتنامه دهخدا
جاون کث . [ وَ ک َ ] (اِخ ) نام دیگر ثنکت برد. و آن نام یک حصن افسانه ای است که گویند راون شیطان هنگامی که زن رام بن دشرت را ربوده بود، در آنجا متحصن شد. (از تحقیق ماللهند ص 158).
-
راونی
لغتنامه دهخدا
راونی . [ وَ ] (اِخ ) عبدالسلام بن راونی حاکم شهر راون مردی فقیه و دانشمند بود. او از ابوسعدبن طهیری روایت کرد، وابوسعد سمعانی ازو روایت دارد. (از لباب الانساب ).
-
ژرمن
لغتنامه دهخدا
ژرمن . [ ژِ م َ ] (اِخ ) (قدیس ) نام اسقف اکسر و متولد در همان شهر در حدود سال 390 و متوفی در راوِن بسال 448 م . ذکران او روز 31 ژوئیه است .
-
لکشمن
لغتنامه دهخدا
لکشمن . [ ل َ م َ ن َ ] (اِخ ) و فی الرابع والعشرین قتل رام راون و قیل لکشمن اخورام کهنبکرن اخاراون و قهرا جمیع راکشس . (ماللهند بیرونی ص 204).
-
بایارد
لغتنامه دهخدا
بایارد. (اِخ ) پیرترای ... از سرداران فرانسوی است متولد بسال 1473 م . و درگذشته بسال 1524. هنگامی که شارل هشتم در سال 1493 به ایتالیا رفت ، بایارد نیز در جنگ شرکت داشت . او تا حوالی ناپل پیشروی کرد. بسال 1503 م . در جنگهای اسپانیا شرکت و در جنگ خونین...
-
اتین
لغتنامه دهخدا
اتین . [ اِ ی ِ ] (اِخ ) نام نُه تن از پاپهای مسیحی :اتین اول ، پاپ از سال 254 تا 257 م . ذکران وی دوم اوت است .اتین دوم ، از سال 752 تا 757 م . پاپ بوده و از پپن لوبرف ، متحد خویش در جنگ برعلیه استولف ، اگزارکات ِ راون را، که منبع قدرت دنیوی پاپ ها ...