کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
راود
/rāvad/
معنی
۱. زمین پشتهپشته و پرآبوعلف؛ زمین پست و بلند که گیاه بسیار در آن روییده باشد.
۲. سبزهزار؛ چراگاه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
راود
فرهنگ فارسی معین
(وَ) (اِ.) سبزه زار، چراگاه .
-
راود
لغتنامه دهخدا
راود. [ وَ ] (اِ) زمین پست و بلند و پشته پشته ٔ پر آب و علف . (برهان ) (آنندراج ) (اوبهی ) (جهانگیری ) (از صحاح الفرس ) (رشیدی ) (از شرفنامه ٔ منیری ) (فرهنگ اسدی ) : فسیله به راود همی داشتی شب و روز در دشت بگذاشتی . فردوسی (از آنندراج ).کبک دری گر ن...
-
راود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹رواد› [قدیمی] rāvad ۱. زمین پشتهپشته و پرآبوعلف؛ زمین پست و بلند که گیاه بسیار در آن روییده باشد.۲. سبزهزار؛ چراگاه.
-
واژههای همآوا
-
رعود
لغتنامه دهخدا
رعود. [ رُ ] (ع اِ) ج ِ رعد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (دهار). رجوع به رعد شود.
-
رعود
لغتنامه دهخدا
رعود. [ رُ ] (ع مص ) رَعد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به رعد در معنی مصدری شود.
-
جستوجو در متن
-
علفچر
واژگان مترادف و متضاد
چراگاه، راود، علفزار، مرتع، مرغزار
-
راوذ
لغتنامه دهخدا
راوذ. [ وَ ] (اِخ ) راود. رجوع به همین کلمه شود.
-
علفزار
واژگان مترادف و متضاد
چراگاه، راود، سبزهزار، مرتع، مرغزار، مرغزار ≠ کشتزار
-
مرتع
واژگان مترادف و متضاد
چراگاه، چره، راود، سبزهزار، علفچر، علفزار، مرغزار
-
چراخور
واژگان مترادف و متضاد
چراگاه، چراگه، راود، سبزهزار، علفچر، علفزار، چرامین، مرتع، مرغزار
-
چراگه
واژگان مترادف و متضاد
باده، چراگاه، چرام، چرامین، راود، علفچر، علفزار، مرتع
-
مرغزار
واژگان مترادف و متضاد
چراگاه، راغ، راود، سبزهزار، علفزار، مرتع، مرغ، چمنزار
-
چراگاه
واژگان مترادف و متضاد
باده، چراخور، چراگه، چرام، چرامین، علفچرا، راود، علفزار، کشتزار، کنام، مرتع، مرغ، مرغزار