کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راهی می شود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
راهی می شود
واژهنامه آزاد
می خواهد که برود
-
واژههای مشابه
-
راهی، راهی شدن
لهجه و گویش تهرانی
مسافرکش/عازم/سفرکردن
-
aberration 2
کجراهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[دامپزشکی - پاتوبیولوژی] انحراف از جریان یا حالت معمولی
-
نیمه راهی
لغتنامه دهخدا
نیمه راهی . [ م َ / م ِ ] (ص نسبی ) منسوب به نیمه راه : رفیق نیمه راهی . (فرهنگ فارسی معین ).
-
زهدانراهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] ← زِهراهی
-
راهی ساختن
لغتنامه دهخدا
راهی ساختن . [ ت َ ] (مص مرکب ) روانه ساختن . روان کردن . عزیمت دادن . گسیل داشتن : پس آنگاهی جمازه ساخت راهی بر ایشان گونه گونه ساز شاهی ببرد از بهر دختر هرچه بایست یکایک هر چه شاهان را بشایست .(ویس و رامین ).
-
راهی کردن
لغتنامه دهخدا
راهی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) روانه ساختن . عازم کردن . گسیل داشتن . فرستادن . به رفتن داشتن .- راهی کردن کسی را ؛ روانه ساختن وی . (یادداشت مؤلف ).
-
باغ راهی
لغتنامه دهخدا
باغ راهی . [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بحرآسمان بخش ساردوئیه ٔ شهرستان جیرفت ، که در 42 هزارگزی جنوب باختری ساردوئیه و 20 هزارگزی جنوب راه مالرو بافت به ساردوئیه واقع است . و 28 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
خوش راهی
لغتنامه دهخدا
خوش راهی . [ خوَش ْ / خُش ْ ] (حامص مرکب ) خوش رفتاری در اسب و چارپا. راهواری . غیرحرونی . غیرسرکشی با تندروی .
-
راهی شدن
دیکشنری فارسی به عربی
اذهب , قادر
-
سر راهی
لهجه و گویش تهرانی
بچه یا چیزی که کنار راه بگذارند
-
دم راهی
لهجه و گویش تهرانی
پول یا هدیه ای که به مسافر بدهند
-
راهی کردن
لهجه و گویش تهرانی
گسیل کردن
-
service area 1
مجتمع خدمات بینِراهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] محلی در کنار جادهها برای عرضۀ خدمات رفاهی، از قبیل غذا و بنزین به مشتریان متـ . خدمات بینِراهی