کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راهب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
رهبان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی، جمع: رَهابین] rohbān ۱. کسی که در دیر به سر میبرد و به عبادت مشغول است؛ راهب؛ پارسا و عابد مسیحی؛ دیرنشین.۲. [جمعِ راهب] = راهب
-
monk's cloth
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پارچه راهب
-
Thelonious Monk
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راهب Thelonious
-
Monk
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راهب، تارک دنیا
-
رييس الدير
دیکشنری عربی به فارسی
راهب بزرگ , رءيس راهبان
-
cowls
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کابین، راهب، بالاپوش راهبان
-
تارک دنیا
دیکشنری فارسی به عربی
ديني , راهب , زاهد , ناسک
-
صومعهنشین
واژگان مترادف و متضاد
راهب، رهبان، زاهد، ، معتزل، معتکف
-
abbots
دیکشنری انگلیسی به فارسی
abbots، راهب بزرگ، رئيس راهبان
-
ترهب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tarahhob ۱. راهب شدن.۲. عبادت کردن؛ پرستش.
-
abbot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عبادت، راهب بزرگ، رئيس راهبان
-
abbey2
رهبانان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گروهی از راهبگان یا راهبان که تحت نظارت یک راهبه یا راهب ارشد هستند
-
رهبان
فرهنگ فارسی معین
(رُ) [ ع . ] (ص .) راهب . ج . رهابین .
-
carmelite
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارملیت، راهب یا راهبه کرملی، وابسته به راهبان کرملی
-
anchorite
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لنگر، راهب، گوشه نشین، زاهد، خلوت نشین