کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راهبُرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
strategy
راهبُرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] 1. فن و علم توسعۀ نیروها و منابع نظامی و بهکارگیری آنها در زمان جنگ برای تأمین حداکثر منافع ملی و افزایش احتمال پیروزی 2. برنامهریزی و مدیریت منابع ملی اعم از اقتصادی و سیاسی و نظامی برای دستیابی به حداکثر منافع ملی در زمان صلح و افزای...
-
واژههای مشابه
-
راهبرد
دیکشنری فارسی به عربی
توجيه ، الإستراتيجية
-
راهبرد
واژهنامه آزاد
استراتژی.
-
راهبرد
واژهنامه آزاد
راهبرد روش و راهي است كه ما را به هدفمان نزديك مي كند كه بايد براي آن تصميم گيري شود و بعد انجام داد ممكن است يك راهبرد درست يا غلط باشد
-
راهبرد
واژهنامه آزاد
فرماندهی و رهبری،طرحی عملیاتی برای سازماندهی اقدامات جهت رسیدن به هدف، استراتژی
-
راهبرد
واژهنامه آزاد
استراتژی - ریشه واژه «استراتژی» واژه یونانی «استراتژیا» (Strategia) به معنای «فرماندهی و رهبری» است. اکنون معنای ساده استراتژی عبارت است از یک طرح عملیاتی به منظور هماهنگی و سازماندهی اقدامات برای دستیابی به هدف.
-
grand strategy
کلانراهبرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] علم و فن توسعه و بهکارگیری امکانات دیپلماتی و اقتصادی و اطلاعاتی یک کشور و نیز امکانات نظامی آن در زمان صلح یا جنگ برای دست یافتن به اهداف ملی
-
communication strategy
راهبرد ارتباطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] مجموعۀ راهکارهای تقویت ارتباط و مدارا با مشکل شنوایی، شامل پیشطرحریزی، دستکاری (manipulation) محیط و استفاده از فنون ترمیمی
-
information strategy
راهبرد اطلاعاتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] تدبیری برای اطمینان از اثربخشی و کارایی سرمایهگذاری در عرصۀ فنّاوری نظامها و خدمات اطلاعاتی
-
strictly dominating strategy
راهبرد اکیداًغالب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] راهبردی که پاداش انتخاب آن در مقایسه با پاداش انتخاب هر گزینۀ دیگر همیشه بیشتر باشد
-
strictly dominated strategy
راهبرد اکیداًمغلوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] راهبردی که پاداش انتخاب آن در مقایسه با پاداش انتخاب هر گزینۀ دیگر همیشه کمتر باشد
-
optimal strategy
راهبرد بهین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] در نظریۀ تصمیم، برنامهای کامل که مسیر عملهایی را که باید در هر نقطه صورت گیرد مشخص میکند تا بازدهی پولی یا مطلوبیت موردانتظار در بهترین وضعیت ممکن حاصل شود
-
repair strategy
راهبرد ترمیمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] راهبردی که در افراد آسیبدیدۀ شنوایی برای وضوح بخشیدن به گفتههای جاافتاده یا بدفهمیدهشده به کار میرود
-
facilitation strategy
راهبرد تسهیلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] راهبردی که بهمنظور آماده شدن برای گفتوگوی جاری و مدیریت آن به کار رود