کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راهبری کشتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ship handling
راهبری کشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] هدایت کشتی با استفاده از سکان و موتور و بادبان و امثال آن در شرایطی که نیاز به حرکت دقیق و ماهرانه باشد
-
واژههای مشابه
-
marshalling signal
نشانک راهبری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] علائمی که راهبر زمینی با حرکات دست و برای راهنمایی خلبان هواگَردِ درحالحرکت بر روی زمین نشان میدهد
-
marshalling point
نقطۀ راهبری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] مکانی در فرودگاه که از آنجا هواگَرد تحت هدایت راهبر قرار میگیرد
-
steering level
تراز راهبری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ترازی در جوّ که در آن سرعت شارش پایه با سرعت جابهجایی آشفتگی جوّی در درون شارش ارتباط مستقیم دارد
-
steering line
خط راهبری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] در مدل چرخند برکنس، خط همگرایی متناظر با جبهۀ گرم یک چرخند موجی که غالباً در امتداد مکان هندسی نقاط حرکت مرکز چرخند است
-
جستوجو در متن
-
دلیل
لغتنامه دهخدا
دلیل . [ دَ ] (ع ص ، اِ) راهنما. رهبر. رهنمون . راهنما. (منتهی الارب ). راهبر. (دهار). راهبر و راهنما. (غیاث ). راه نماینده . (آنندراج ). مرشد. (اقرب الموارد). ابن المدینة. (منتهی الارب ). بَجدة. بلد. قائد. هادی . هَوجَل . (منتهی الارب ). ج ، أدلة. ...