کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راهبان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
راهبان
/rāhbān/
معنی
نگهدارندۀ راه؛ نگهبان راه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
convent
-
جستوجوی دقیق
-
patrolman, lengthman, ganger
راهبان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] فردی که بازرسی و نظارت بر بخشی از خط را برعهده دارد
-
راهبان
لغتنامه دهخدا
راهبان . (اِخ ) کازرون در اصل سه ده بوده : نودر، دریست ، راهبان . رجوع به فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 145 و نزهة القلوب ج 2 ص 125 و 126 شود.
-
راهبان
لغتنامه دهخدا
راهبان . (ص مرکب ، اِ مرکب ) رهبان . محافظ و نگاهبان راه . (ناظم الاطباء). محافظ راه . (آنندراج ) (از شعوری ج 2 ورق 11) (ملخص اللغات حسن خطیب ) : راهبانان بر سر کوه بنشاندند. (مجمل التواریخ و القصص ).بهر راهی رباطی کرد و خانی نشسته بر کنارش راهبانی ....
-
راهبان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹رهبان، راهوان› [قدیمی] rāhbān نگهدارندۀ راه؛ نگهبان راه.
-
واژههای مشابه
-
رءیس راهبان
دیکشنری فارسی به عربی
رييس الدير
-
خانقاه راهبان
دیکشنری فارسی به عربی
دير
-
metered freeway
آزادراه راهباندار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] آزادراهی که ورود به آن با چراغ راهنمایی در راهگَرد واپایش میشود
-
مقر راهبان دیر
دیکشنری فارسی به عربی
رياسة الدير
-
اطاق یا سلول راهبان وتارکان دنیا
دیکشنری فارسی به عربی
دير
-
جستوجو در متن
-
waybung
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راهبان
-
wayman
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راهبان
-
monkism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راهبان
-
راهبانی
لغتنامه دهخدا
راهبانی . (حامص مرکب ) رهبانی . عمل راهبان . راهداری . رجوع به راهبان شود.