کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رانۀ گرانیسنج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
gravimeter drift, gravity-meter drift, drift of gravimeter
رانۀ گرانیسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] تغییر تدریجی و ناخواسته در مقدار مرجعی که براساس آن اندازهگیری گرانی انجام میشود
-
واژههای مشابه
-
drive 1
رانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] دستگاهی که دادهها را از روی افزارۀ ذخیرهسازی میخواند یا بر روی آن مینویسد
-
رانه
لغتنامه دهخدا
رانه . (ص نسبی ، اِ) شلوار و جامه ای که بر ران پوشند. (از شعوری ج 2 ورق 14). شلوار. (ناظم الاطباء).
-
رانه
لغتنامه دهخدا
رانه . [ ن َ ] (اِخ ) شهری بوده بناکرده ٔ حارث بن قیس (حارث الرایش ) ملقب و معروف به تبع اول ازسلاطین یمن . (از حبیب السیر چ سنگی تهران ج 1 ص 92).
-
رانه
لغتنامه دهخدا
رانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) رانا. رانه ظاهراً همان راناست که بلغت هندی لقب شاهزادگان راجگانست . (لباب الالباب چ لیدن ج 1 ص 325). راجه . (ناظم الاطباء) : بهرامشه بکینه ٔ من چون کمان کشیدکندم بکینه از کمر او کنانه راپشتی خصم گرچه همه رای و رانه بودکردم ب...
-
رانه
لغتنامه دهخدا
رانه . [ ن َ / ن ِ ] (نف ، اِ) از این کلمه که مرکب از مفرد امر حاضر راندن است + هاء، علامت اسم آلت ، چون کلمه ٔ مناسبی بر سر آن افزایند میتوان اسم آلت ساخت . (یادداشت مؤلف ).
-
رانه
لغتنامه دهخدا
رانه .[ ن َ / ن ِ ] (اِ) رانج . نارگیل . (ناظم الاطباء). جوزهندی باشد که آن را نارگیل نیز خوانند و معرب آن رانج است . || گیاهی است شبیه سیر که میپزند و میخورند. (از شعوری ج 2ورق 14) (از ناظم الاطباء).
-
drift angle
زاویۀ رانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] در شناور درحالگردش، زاویۀ بین سر شناور و خط مماس بر دایرۀ گردش
-
propellant
پیشرانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هوافضا] مادۀ فراهمکنندۀ نیروی رانش موشک شامل سوخت کاهنده و اکسنده
-
beta drift
رانۀ بتا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] رانۀ چرخند حارّهای در درون لایۀ میانگین بادِ زمینهایِ بزرگمقیاس
-
external drive
رانۀ خارجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] دیسکرانهای (disk drive) شامل بدنه و منبع تغذیۀ برق مستقل که بهکمک بافه به رایانه متصل میشود
-
internal drive
رانۀ داخلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] دیسکرانهای (disk drive) که درون سامانۀ رایانهای قرار میگیرد و از بیرون و ازطریق درگاهیها به آن متصل نمیشود
-
littoral drift, longshore drift, shore drift
رانۀ ساحلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] موادی که با امواج و جریانهای زون ساحلی جابهجا میشوند
-
tape drive
رانۀ نوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] افزارهای همچون ضبط صوت که دادهها را از روی نوار میخواند و بر روی نوار مینویسد متـ . نواررانه