کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رانکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رانکی
/rānaki/
معنی
تسمۀ عقب پالان که روی ران ستور در زیر دم قرار میگیرد؛ پاردم. پالدم.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
رانکی
فرهنگ فارسی معین
(نَ) (اِ.) تسمة عقب پالان که بر ران چهارپا قرار گیرد، پاردم . ؛~ کسی بودن کنایه از: منحرف شدن از جادة عفاف یا دیانت .
-
رانکی
لغتنامه دهخدا
رانکی . [ ن َ ] (اِ مرکب ) آن جزء از پشت ستور بارکش که در میان کمر و دم واقع شده . (ناظم الاطباء). || آن قسمت از پالان که میان کمر و دم ستور بارکش را می پوشاند. (ناظم الاطباء). قسمتی از یراق اسب . (یادداشت مؤلف ). نواری پهن که زیر دم خر و اسب و قاطر...
-
رانکی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] rānaki تسمۀ عقب پالان که روی ران ستور در زیر دم قرار میگیرد؛ پاردم. پالدم.
-
رانکی
لهجه و گویش تهرانی
نوار پالان بالای ران ستور
-
جستوجو در متن
-
ronchi grating
فرهنگ لغات علمی
توری رانکی
-
cruppers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کورپورها، پاردم، رانکی
-
crupper
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کورپور، پاردم، رانکی
-
رونکی
لغتنامه دهخدا
رونکی . [ ن َ ] (اِ مرکب ) رانکی . پاردم . تلفظی از رانکی . منسوب به ران . نواری پهن از چرم یا پارچه های ضخیم پشمی که در پشت ران و زیر کفل چارپایان (خر، استر، یابو) بندند و صحیح آن «رانکی » است یعنی مربوط به ران . (فرهنگ لغات عامیانه ).
-
رونکی
لهجه و گویش تهرانی
رانکی (تسمه چرمی دوطرف پشت پالان الاغ و قاطر)
-
رانگی
لغتنامه دهخدا
رانگی . [ ن َ ] (اِ مرکب ) رانکی . پاردم . (آنندراج ) : وسمه بر ابرو چو کشیدی شلف [ زن بدکاره ]رانگی اشتر خورده علف . ؟ (ازآنندراج ).و رجوع به رانکی شود.
-
چرم بر شدن
لغتنامه دهخدا
چرم بر شدن . [ چ َ ب ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مجروح و زخمی شدن خر و استر و اسب از رانکی و جز آن .
-
پاردم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پالدم› pārdom تسمهای که در عقب زین یا پالان اسب و الاغ میدوزند و زیر دم حیوان میافتد؛ رانکی: ◻︎ صوفی شهر بین که چون لقمهٴ شبهه میخورد / پاردمش دراز باد آن حیوان خوشعلف (حافظ: ۵۹۶).
-
پاردم
لغتنامه دهخدا
پاردم . [ دُ ] (اِ مرکب ) ثَفر. (دهار) (منتهی الارب ). زیردمی . رانکی . (برهان ). قشقون . گوزبان ، دوالی از ساز اسب که به زیر دُم اوفتد. چرمی باشد پهن که بر پس پالان چاروا دوزند و برپس ران چاروا اندازند و بعضی گویند چرمی باشد که برپس زین اسب بندند و ...
-
یال
لغتنامه دهخدا
یال . (اِ) گردن باشد. (لغت فرس اسدی ). به معنی گردن باشد مطلقاً، اعم از گردن انسان و حیوان دیگر و به عربی عنق گویند. (برهان ). گردن . (آنندراج ). عنق . (غیاث اللغات ). گردن و عنق . (ناظم الاطباء). || بیخ گردن را گفته اند. (برهان ). بن گردن . (سروری )...