کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رانش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رانش
/rāneš/
معنی
۱. حرکت؛ جابهجا شدن: رانش زمین.
۲. (فیزیک) دفع کردن دو چیز یکدیگر را.
۳. (پزشکی) اسهال.
فرهنگ فارسی عمید
فعل
بن گذشته: رانش کرد
بن حال: رانش کن
دیکشنری
drift, propulsion, push, thrust
-
جستوجوی دقیق
-
emission
رانش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] تخلیۀ منی از اندامهای داخلی تناسلی به سمت مجرای پیشابراه
-
رانش
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (اِمص .) 1 - راندن . 2 - حرکت ، جابجایی .
-
رانش
لغتنامه دهخدا
رانش . [ ن ِ ] (اِمص ) اسم مصدر از راندن . طرد. دفع. راندگی . رد. (ناظم الاطباء). راندن و دور کردن . (برهان ) (آنندراج ). || رحلت و انتقال . (ناظم الاطباء). || سلب مقابل ایجاب . (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || معزولی . || نفی . (ناظم الاطبا...
-
رانش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) rāneš ۱. حرکت؛ جابهجا شدن: رانش زمین.۲. (فیزیک) دفع کردن دو چیز یکدیگر را.۳. (پزشکی) اسهال.
-
رانش
دیکشنری فارسی به عربی
مرة
-
واژههای مشابه
-
spondylolisthesis
مهرهرانش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] رانده شدن یک مهرۀ به طرف جلو بر روی مهرۀ زیرین
-
reverse thrust
پسرانش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] حالتی در موتورهای جت دارای پسران که در آن پیش از نشست هواپیما بر روی زمین، موتور ازطریق اهرمی خاص، برای مدتی معین روبهعقب رانش میکند تا سرعت هواپیما در حین نشست کاهش یابد
-
drift velocity
سرعت رانش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] سرعت میانگین حاملهای بار الکتریکی تحت تأثیر میدان الکتریکی در نیمرساناها یا رساناها یا لولههای تخلیه
-
propulsion
پیشرانش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] فرایند به حرکت درآوردن جسمی به طرف جلو براثر نیرویی که بر جسم وارد میشود
-
repulsion
رانش 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] هر نیرو که به افزایش فاصلۀ بین دو جسم منجر شود متـ . دافعه
-
thrust
رانش 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نیروی آئرودینامیکی ملخ یا موتور جت که هواگَرد را به پیش میراند
-
رانش اتر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← رانش اثیر
-
ether drift
رانش اثیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] فرضیهای که بنا بر آن اثیر نسبت به کرۀ زمین در حرکت است متـ . رانش اتر
-
genetic drift
رانش ژنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] نوسانات تصادفی در فراوانی نسبی دگرههای ژنها در جمعیتهای کوچک