کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رامکا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رامکا
لغتنامه دهخدا
رامکا. (روسی ، اِ) قاب عکس . چارچوب و قاب که مخصوص عکس و تابلو نقاشی است .
-
رامکا
دیکشنری فارسی به عربی
سفينة
-
جستوجو در متن
-
رانگا
فرهنگ فارسی معین
[ روس . ] (اِ.) = رامکا: سینی فلزی مستطیل که حروف چیده شدة دستی را در آن گذارند.
-
رامگا
لغتنامه دهخدا
رامگا. (اِ) در چاپخانه ها ظرف سینی مانندی صاف ، با دیواره ٔ کوتاه است که حروف چیده شده را در آن نهند و بماشین یا بجای دیگر نقل کنند و شاید با کلمه ٔ رامکا (روسی ) که چارچوب و قاب عکس را گویند بی ارتباط نباشد.
-
سفينة
دیکشنری عربی به فارسی
کشتي , قايق , صندوقچه , کشتي پارويي يا بادباني قرون وسطي , نمونه ستوني و صفحه بندي نشده مطالب چاپي , رانکا , رامکا , اشپزخانه , جهاز , کشتي هوايي , هواپيما , با کشتي حمل کردن , فرستادن , سوار کشتي شدن , سفينه , ناو , اوند , مجرا , رگ , بشقاب , ظرف , ...