کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رافضی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رافضی
/rāfezi/
معنی
در اصطلاح اهل سنت، شیعه. Δ زیرا شیعه رٲی صحابه را در بیعت با ابوبکر و عمر رد کردند و امامت را بعد از حضرت رسول خاص علیبن ابیطالب دانستند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
رافضی
فرهنگ فارسی معین
( فِ) [ ع . ] (ص .) 1 - ترک کننده . 2 - اصطلاح سنّییان دربارة شیعه به علت ترک رأی صحابه در بیعت با ابوبکر و عمر .
-
رافضی
لغتنامه دهخدا
رافضی . [ ف ِ ] (اِخ ) منسوب به گروهی از لشکر زیدبن علی که او را ترک کردند. در اصطلاح فرقه ٔ سنی هر شیعه رافضی است . چه ، ایمان به سه نفر از خلفاءراشدین را ترک کرده است . (فرهنگ نظام ) : گر مشکلی بپرسی زو گویدت که این راجز رافضی نگوید کاین رافضی است ...
-
رافضی
لغتنامه دهخدا
رافضی . [ ف ِ ] (ص نسبی ) منسوب به رافضة. و رافضة گروهی از لشکری که سردار خود را بگذارند. (از المنجد) (آنندراج ). و رجوع به رافضة شود.
-
رافضی
لغتنامه دهخدا
رافضی . [ ف ِ ضی ی ] (ص نسبی ) منسوب است به رافضة که جماعتی از شیعیانند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
رافضی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: رافضیّ] rāfezi در اصطلاح اهل سنت، شیعه. Δ زیرا شیعه رٲی صحابه را در بیعت با ابوبکر و عمر رد کردند و امامت را بعد از حضرت رسول خاص علیبن ابیطالب دانستند.
-
رافضی
دیکشنری فارسی به عربی
زنديق , فاجر
-
واژههای مشابه
-
رافضی شدن
دیکشنری فارسی به عربی
اشجب
-
جستوجو در متن
-
روافض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ رافضَة] [قدیمی] ravāfez = رافضی
-
رافضیة
لغتنامه دهخدا
رافضیة. [ ف ِ ضی ی َ ] (ص نسبی ) تأنیث رافضی . رجوع به رافضی شود.
-
زنديق
دیکشنری عربی به فارسی
رافضي , فاسد العقيده , بدعت گذار , مرتد
-
abjuring
دیکشنری انگلیسی به فارسی
abjuring، برای همیشه ترک گفتن، سوگند شکستن، مرتد شدن، رافضی شدن
-
abjure
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خجالت کشیدن، برای همیشه ترک گفتن، سوگند شکستن، مرتد شدن، رافضی شدن
-
heretic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یونانی، بدعت گذار، مرتد، ملحد، رافضی، فاسد العقیده