کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راعناگوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
راعناگوی
لغتنامه دهخدا
راعناگوی . [ ع ِ ] (نف مرکب ) کنایه از منافق ، و معنی راعنا این است که مراعات کن ما را؛ صحابه این معنی را قصد کرده بحضرت رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و آله و سلم خطاب میکردند و یهود اندک تغییر داده راعینا می خواندند یعنی شبان ما، حق تعالی صحابه را منع کرد که ...
-
جستوجو در متن
-
راعن
لغتنامه دهخدا
راعن . [ ع ِ ] (ع ص ) فاسد و زشت . || احمق و نادان . (تفسیر ابوالفتوح رازی ). رجوع به راعنا و راعناگوی شود.