کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راعدة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
راعدة
لغتنامه دهخدا
راعدة. [ ع ِ دَ ] (ع ص ، اِ) ابر با بانگ . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (از المنجد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ابر با رعد. (مهذب الاسماء). ابر باتندر. (یادداشت مؤلف ). || ابر غرنده ٔ بی باران . (از تاج العروس ) (منتهی الارب ) (آنندراج ). و منه ا...
-
واژههای همآوا
-
رعادة
لغتنامه دهخدا
رعادة. [ رَع ْعا دَ ] (ع ص ، اِ) یا رعاد. ماهی الکتریسیته دار. (یادداشت مؤلف ) : منهم [من الصابئین ] من حرم علیه السمک خوفاً ان یکون رعادة. (آثار الباقیة).- ماهی رَعادَه ، ماهی رَعّادَة : گرهی پنجه کرده چون سر شست گرهی ماهی رعاده به دست . سنایی .رجو...
-
جستوجو در متن
-
رواعد
لغتنامه دهخدا
رواعد. [رَ ع ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ راعِدة. (اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة) (ناظم الاطباء). رجوع به راعدة شود.- ذات الرواعد ؛ داهیة. (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). بلا و سختی . (ناظم الاطباء).
-
هتوف
لغتنامه دهخدا
هتوف . [ هََ ] (ع ص ) کبوتر بسیارآواز. (معجم متن اللغة). ریح هتوف ؛ باد بانگ کننده . باد پر بانگ . (اقرب الموارد). سحابة هتوف ؛ ابر رعددار، راعدة. (اقرب الموارد). ابر بابانگ . قوس هتوف یا هتافة یا هتفی ؛ کمان بابانگ . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). ا...
-
ابر
لغتنامه دهخدا
ابر.[ اَ ] (اِ) مه دروا در جو که بیشتر به باران بدل شود. سحاب . سحابه . میغ. غیم . غمام . غمامه . عنان . (دهار). بارقه . مزن . غین . توان . عارض . اسهم : درخش ار نخندد بگاه بهارهمانا نگرید چنین ابر زار. ابوشکور.پوپک دیدم بحوالی سرخس بانگک بربرده به ا...