کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راسوم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
راسوم
لغتنامه دهخدا
راسوم . (ع اِ) نوعی از مهر که بدان سر خمها و مانند آن را مهر کنند. (ناظم الاطباء). بمعنی روسم که مهر باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). روسم . روشم . (المعرب جوالیقی ص 160). راشوم . (حاشیه ٔ همان صفحه ).
-
جستوجو در متن
-
راشوم
لغتنامه دهخدا
راشوم . (ع اِ) مهر چوبین که بدان بر انبار و جز آن مهر کنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تمغا. (ناظم الاطباء). دَج . (در تداول مردم قزوین و نواحی آن ). الرَوسَم فارسی معرب و گفته شده است : روشم و آن رسمی است که چیزی را بدان مهر کنند. (جو...