کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راسو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
راسو
/rāsu/
معنی
پستانداری کوچک با پوستی به رنگ قهوهای مایل به قرمز، دست و پای کوتاه، و پوزۀ دراز که هنگام احساس خطر بوی ناخوشایندی از خود متصاعد میکند؛ موشخرما.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
weasel
-
جستوجوی دقیق
-
راسو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) موش خرما؛ حیوانی است پستاندار و گوشت خوار با پوزة باریک و موهای سفید یا زرد.
-
راسو
لغتنامه دهخدا
راسو. (اِ) جانوری است که آن را موش خرما گویند. (لغت محلی شوشتر خطی متعلق به کتابخانه مؤلف ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (برهان ) (از جهانگیری ). موش خرما که بتازی ابن عرس گویند. (ناظم الاطباء). ابن عرس که خرد گوش و برگردیده پلک باشد. (منتهی الارب ). جانو...
-
راسو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹راس› (زیستشناسی) rāsu پستانداری کوچک با پوستی به رنگ قهوهای مایل به قرمز، دست و پای کوتاه، و پوزۀ دراز که هنگام احساس خطر بوی ناخوشایندی از خود متصاعد میکند؛ موشخرما.
-
راسو
دیکشنری فارسی به عربی
ابن عرس
-
واژههای مشابه
-
سمور یا راسو
دیکشنری فارسی به عربی
ثعلب الماء
-
جانوران پستاندار شبیه راسو
دیکشنری فارسی به عربی
ابن عرس
-
جستوجو در متن
-
قاقم
واژگان مترادف و متضاد
راسو
-
fitchews
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تناسب اندام، راسو، ظربان، خز، پوست راسو یا گربه قطبی
-
ابن عرس
دیکشنری عربی به فارسی
راسو , جانوران پستاندار شبيه راسو , دروغ گفتن , شانه خالي کردن
-
fitchew
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تناسب اندام، راسو، ظربان، خز، پوست راسو یا گربه قطبی
-
سنجل
واژهنامه آزاد
Sonjol راسو
-
نمس
فرهنگ فارسی معین
(نِ) [ ع . ] (اِ.) راسو.
-
ثعلب الماء
دیکشنری عربی به فارسی
مينک , سمور يا راسو