کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رازک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رازک
/rāzak/
معنی
گیاهی تلخ، خودرو، و پایا از خانوادۀ شاهدانه که مصرف دارویی داشته و در آبجوسازی نیز به کار میرود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
رازک
فرهنگ فارسی معین
(زَ) (اِ.) گیاهی است از تیرة گزنه ها از دستة شاهدانه ها. نباتی است دو پایه و بالارونده و پیچنده . بوی گل هایش معطر و مطبوع و شبیه بوی سنبل الطیب و طعم آن ها تلخ و بااحساس سوزش و گرما همراه است . حشیشة الدینار، جنجل و همل نیز نامیده می شود.
-
رازک
لغتنامه دهخدا
رازک . [ زَ ] (اِ) نام گیاهی دارویی که به فرانسه هوبلون گویند. (ناظم الاطباء). از تیره ٔ اورتیکاسه . قسمت قابل مصرف آن : گلهای ماده و ماده ٔ مؤثر: اولئورزین . (کارآموزی داروسازی ص 196). در گیاه شناسی گل گلاب چنین آمده است : رازک گیاهی است دو پایه دا...
-
رازک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) rāzak گیاهی تلخ، خودرو، و پایا از خانوادۀ شاهدانه که مصرف دارویی داشته و در آبجوسازی نیز به کار میرود.
-
رازک
دیکشنری فارسی به عربی
قفزة
-
رازک
واژهنامه آزاد
hop
-
واژههای مشابه
-
میوه رازک رازک زدن به
دیکشنری فارسی به عربی
قفزة
-
رازک بار اوردن
دیکشنری فارسی به عربی
قفزة
-
جستوجو در متن
-
قفزة
دیکشنری عربی به فارسی
رازک , ميوه رازک رازک زدن به , رازک بار اوردن , ابجو , افيون , لي لي کردن , روي يک پاجستن , جست وخيز کوچک کردن , رقصيدن , پرواز دادن , لنگان لنگان راه رفتن , پلکيدن , جستن , پريدن , خيز زدن , جور درامدن , وفق دادن , پراندن , جهاندن , پرش , جهش , افزا...
-
حشیشةالدینار
لغتنامه دهخدا
حشیشةالدینار. [ ح َ ش َ تُدْ دی ] (ع اِمرکب ) رازک .
-
hop
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هاپ، رازک، ابجو، افیون، طفره، روی یک پا جستن، رازک بار اوردن، لی لی کردن، جست وخیز کوچک کردن، رقصیدن، پرواز دادن، لنگان لنگان راه رفتن، پلکیدن، خمیدن
-
hops
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هویج، رازک، ابجو، افیون، طفره، روی یک پا جستن، رازک بار اوردن، لی لی کردن، جست وخیز کوچک کردن، رقصیدن، پرواز دادن، لنگان لنگان راه رفتن، پلکیدن، خمیدن
-
رزک
لغتنامه دهخدا
رزک .[ رَ زَ ] (اِ) تمیس . (فرهنگ فارسی معین ). نامی است که مردم لاهیجان به غلط به تمیس دهند، چه آنرا با رازک اشتباه کرده اند. در لاهیجان این نام را به «بمبلی بوز» می دهند. رازک . ککیمور. حشیشةالدینار. آس بری . رز خرد. در جنگلهای خزر فراوان است و آنر...
-
آبجو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آبجو› 'āb[e]jo[w] نوشابهای حاوی ۵/۲ تا ۵/۴ درصد الکل که از جو جوانهزده و رازک تهیه میشود و برای اشخاص کمخون و بیماران مبتلا به سل نافع است.