کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رازدار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رازدار
/rāzdār/
معنی
۱. کسی که رازی را حفظ میکند؛ رازبان؛ رازنگهدار؛ سِرنگهدار.
۲. کسی که رازی دارد؛ دارای راز.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
رازبان، رازپوش، سرپوش، سرنگهدار، محرم، محرمراز، همراز
دیکشنری
confidant, trustworthy, trusty
-
جستوجوی دقیق
-
رازدار
فرهنگ نامها
(تلفظ: rāz dār) آن که اسرار را افشا نمیکند ، راز نگهدار .
-
رازدار
واژگان مترادف و متضاد
رازبان، رازپوش، سرپوش، سرنگهدار، محرم، محرمراز، همراز
-
confidant/ confidante
رازدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] شخصیت فرعی نمایش که شخصیت اصلی، مقاصد و افکار خود را با او در میان میگذارد و بهاینترتیب تماشاگر از حوادث و رویدادهای به نمایشدرنیامدۀ داستان آگاه میشود
-
رازدار
لغتنامه دهخدا
رازدار. (نف مرکب ) سرنگاهدار. (ناظم الاطباء).دارنده ٔ راز کسی . حافظ سر. محرم راز. (آنندراج ). پوشنده ٔ سر. دارنده ٔ سر : ابوبکر نیز همه شب خواب نداشت و با خود همی اندیشید که این بت پرستی که ما بدان اندریم و پدران ما اندر بودند هیچ چیز نیست ... و کاش...
-
رازدار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) rāzdār ۱. کسی که رازی را حفظ میکند؛ رازبان؛ رازنگهدار؛ سِرنگهدار.۲. کسی که رازی دارد؛ دارای راز.
-
رازدار
دیکشنری فارسی به عربی
سکرتير , واثق
-
واژههای مشابه
-
راز نگهدار،رازدار
لهجه و گویش تهرانی
سر نگهدار
-
جستوجو در متن
-
سرِ نگهدار
لهجه و گویش تهرانی
رازدار
-
محرم
فرهنگ واژههای سره
رازدار، آشنا
-
تودار
لهجه و گویش تهرانی
مرموز،رازدار
-
همراز
واژگان مترادف و متضاد
رازدار، سرپوش، سرنگهدار، محرم
-
رازداری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) rāzdāri عمل رازدار؛ سِرّنگهداری.
-
صاحب سر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] sāhebser[r] مَحرم اسرار؛ رازدار؛ رازنگهدار.