کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رادیوم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رادیوم
/rād[i]yom/
معنی
عنصری کمیاب، گرانبها، سفید، و درخشان شبیه نمک کوبیده که در مجاورت هوا سیاه میشود و در رادیوتراپی کاربرد دارد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
رادیوم
فرهنگ فارسی معین
(یُ) [ فر. ] (اِ.) عنصری است طبیعی و کمیاب و پرقیمت . دارای تشعشع خاص که در 1898 به وسیلة مادام کوری و شوهرش در معادن اورانیوم کشف گردید. این عنصر جسمی است سفید و درخشنده و موجد حرارت .
-
رادیوم
لغتنامه دهخدا
رادیوم . [ ی ُ ] (فرانسوی ، اِ) ماده ای است فلزی که در سال 1898 م . بتوسط پیر کوری و زنش مادام کوری و ژبمون کشف شد، مادام کوری در ضمن تجسس خاصیت رادیوآکتیویته در سنگهای معدنی اورانیوم متوجه شد که بعضی از این سنگها خاصیت رادیوآکتیو شدیدتری از املاح خا...
-
رادیوم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: radium] (شیمی) rād[i]yom عنصری کمیاب، گرانبها، سفید، و درخشان شبیه نمک کوبیده که در مجاورت هوا سیاه میشود و در رادیوتراپی کاربرد دارد.
-
جستوجو در متن
-
radiums
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رادیوم
-
radium
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رادیوم
-
radium therapy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درمان رادیوم
-
ذرات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ذرّات، جمعِ ذَرَّة] zarrāt = ذره〈 ذرات آلفا: (فیزیک) ذراتی هستند دارای بار مثبت الکتریکی که از رادیوم ساطع میشوند.
-
پولونیوم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: plutonium] poloniyom (شیمی) عنصری جامد، نقرهای رنگ، و شبیه رادیوم که خواص رادیواکتیو دارد.
-
رادیواکتیویته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [فرانسوی: radioactivité] (فیزیک، شیمی) rād[i]yo'aktivite تجزیۀ عناصری مانندِ رادیوم، اورانیوم، و پلونیوم که تشعشعات آلفا، بتا، و گاما ایجاد میکنند.
-
رادون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: radon] (شیمی) rādon عنصر بیرنگ گازی که از تجزبۀ رادیوم به دست میآید و در پرتودرمانی برای درمان سرطان بهکار میرود.
-
رادیواکتیو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فرانسوی: radioactive] (فیزیک، شیمی) rād[i]yo'aktiv جسمی که دارای خاصیت رادیواکتیویته یا تشعشعات اتمی از قبیل اشعۀ آلفا، بتا، و گاما است مانندِ رادیوم، اورانیوم، توریوم؛ پرتوزا.
-
الیزابت ویل
لغتنامه دهخدا
الیزابت ویل . [ اِ ب ِ ] (اِخ ) شهری در کنگوی بلژیک ، مرکز ایالتی بهمان نام و جزء ناحیه ٔ کاتانگای بالاست . سکنه ٔ آن 114700 تن و محصول مهم آن مس ، رادیوم و اورانیوم است .
-
کوری
لغتنامه دهخدا
کوری . (اِخ ) پیر (1859-1906 م .). او و ماری کوری (1867-1934 م .) زن و شوی فیزیکدان فرانسوی و برندگان جایزه ٔ نوبل سال 1903 م . در رشته ٔ فیزیک و کاشفان رادیوم . پیر کوری در پاریس متولد شد و در دانشگاه سوربن به کسب دانش پرداخت و چندی بعد به استادی در...
-
کوری
لغتنامه دهخدا
کوری . (اِخ ) ماری . همسر پیر کوری . دانشمند و فیزیکدان و برنده ٔ جایزه ٔ نوبل مربوط به فیزیک و شیمی و کاشف رادیوم و پلونیوم . وی در ورشو دیده به جهان گشود و مقدمات علوم را پیش پدر خودآموخت و به علت وارد شدن در سازمان انقلابی دانشجویان مصلحت چنان دید...