کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رادیولوژی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رادیولوژی
/rad[i]yoloži/
معنی
استفاده از اشعۀ ایکس برای تشخیص بیماریها؛ پرتوشناسی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
رادیولوژی
فرهنگ فارسی معین
( ~. لُ) [ فر. ] (اِمر.) شاخه ای از پزشکی که با استفاده از پرتو ایکس و انواع پرتوها به تشخیص و درمان بیماری کمک می کند، پرتوشناسی (فره ).
-
رادیولوژی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [فرانسوی: radiologie] (پزشکی) rad[i]yoloži استفاده از اشعۀ ایکس برای تشخیص بیماریها؛ پرتوشناسی.
-
جستوجو در متن
-
radiology
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رادیولوژی
-
radiologies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رادیولوژی
-
رادیولوژیست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فرانسوی: radiologiste] (پزشکی) rād[i]yoložist متخصص در رادیولوژی؛ پرتوشناس.
-
پرتوشناسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) (پزشکی) parto[w]šenāsi مطالعه و تشخیص مرض با استفاده از اشعۀ مجهول؛ رادیولوژی.