کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رادیوتراپی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رادیوتراپی
/rād[i]yot[e]rāpi/
معنی
معالجۀ بعضی بیماریها با اشعۀ ایکس یا تشعشعات دیگر؛ پرتودرمانی.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
پرتودرمان
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
رادیوتراپی
فرهنگ واژههای سره
پرتودرمان
-
رادیوتراپی
فرهنگ فارسی معین
( ~. تِ) [ فر. ] (اِمر.) درمان بیماری با استفاده از پرتوهای نافذ مانند پرتوهای ایکس و آلفا و بتا و گاما که یا از دستگاه تابیده می شوند یا از داروهای حاوی مواد نشان دار شده ساطع می شوند، پرتودرمانی (فره ).
-
رادیوتراپی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [فرانسوی: radiothérapie] (پزشکی) rād[i]yot[e]rāpi معالجۀ بعضی بیماریها با اشعۀ ایکس یا تشعشعات دیگر؛ پرتودرمانی.
-
جستوجو در متن
-
radiosterilize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رادیوتراپی
-
radiotechnology
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رادیوتراپی
-
radiodontic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رادیوتراپی
-
radiotransparency
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رادیوتراپی
-
radiatoporous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رادیوتراپی
-
radiatostriate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رادیوتراپی
-
radiostereoscopy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رادیوتراپی
-
radioteria
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رادیوتراپی
-
radiothermy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رادیوتراپی
-
radiotron
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رادیوتراپی
-
radiesthesia
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رادیوتراپی