کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رادین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رادین
فرهنگ نامها
(تلفظ: rādin) آزادوار ، آزاده ، به مانند آزاده .
-
رادین
فرهنگ نامها
جوانمرد
-
رادین
واژهنامه آزاد
کسی که جوانمرد است، رادمرد، جوانمرد. کنیه پیامبر در زبان عبری
-
رادین
واژهنامه آزاد
جوانمرد
-
رادین
واژهنامه آزاد
جوانمرد رادمرد
-
رادین
واژهنامه آزاد
جوانمرد
-
واژههای همآوا
-
را دین
واژهنامه آزاد
منسوب به راد ،جوانمرد
-
جستوجو در متن
-
Rodin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رادین
-
رادوین
واژهنامه آزاد
جوانمرد- بخشنده - رادوین= رادین=راتین
-
رَادِّي
فرهنگ واژگان قرآن
رد کننده ها - باز گرداننده (در عبارت "بِرَادِّي رِزْقِهِمْ " به معني اين است که به ميزان قابل توجهي از روزيشان را بگذرند و آن را به زير دستانشان رد کنند.در اصل رادّين بوده که که نون آن به دليل مضاف واقع شدن حذف گرديده است )
-
شفا
لغتنامه دهخدا
شفا. [ ش ِ / ش َ ] (از ع ، اِمص ) شفاء. تندرستی و بهبود از مرض . (ناظم الاطباء). بهبود. برء از مرض . بِل ّ. (در فارسی بیشتر به فتح شین تلفظ کنند). (یادداشت مؤلف ) : آنها که به تقریر جهان داور ما رااز درد جهالت بنکوهند و شفایند. ناصرخسرو.بر ره دین رو...