کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راحله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
راحله
/rāhele/
معنی
۱. ستور بارکش.
۲. شتر قوی مستعد برای سواری دادن یا بار کشیدن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
راحله
فرهنگ نامها
(تلفظ: rāhele) (عربی) (مؤنث راحل) ، ← راحل .
-
راحله
فرهنگ فارسی معین
(حِ لِ) [ ع . راحلة ] (اِ.) مَرúکب ، چهارپای بارکش .
-
راحله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: راحلَة، جمع: رواحل] [قدیمی] rāhele ۱. ستور بارکش.۲. شتر قوی مستعد برای سواری دادن یا بار کشیدن.
-
راحله
واژهنامه آزاد
راه بی پایان و طولانی که هیچ وقت تمام نمی شود.
-
راحله
واژهنامه آزاد
مهاجر، سفرکننده، کوچ کننده
-
راحله
واژهنامه آزاد
وفا دار نسبت به عشق خود نام زنی که در روز عروسی با لباس عروس برای همراهی عشقش به صحرا کربلا رفته و به درجه بالای شهادت دست یافت
-
راحله
واژهنامه آزاد
مونث راحل به معنی بانوی مسافر
-
راحله
واژهنامه آزاد
مونث راحل، کوچ کننده، سفر کننده
-
راحله
واژهنامه آزاد
راحل عربی مهاجر راحله عربی مؤنث راحل راحیل عبری نام همسر یعقوب (ع) و مادر یوسف (ع)، راحیل یعنی پاک و معصوم و به عربی یعنی مسافر از ریشه رحل
-
واژههای مشابه
-
راحلة
لغتنامه دهخدا
راحلة. [ ح ِ ل َ ] (ع ص ) تأنیث راحل . رجوع به راحل شود. || (اِ) ستور بارکش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). شتر سواری . (دهار) (غیاث ). هی البعیر القوی علی الاسفار والاحمال . (منتهی الارب ). نجیب صالح از ابل که بار شود. (از اقرب الموارد)...
-
راحله روا
لغتنامه دهخدا
راحله روا. [ ح ِ ل ِ رَ ] (ص مرکب ) آنکه راحله بدهد مانند حاجت روا. (آنندراج ).
-
زاد و راحله
لغتنامه دهخدا
زاد و راحله . [ دُ ح ِل َ / ل ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) زاد و برگ . ساز و برگ . توشه ٔ سفر. زاد راه . رجوع به زاد و توشه شود.
-
زاد و راحله
فرهنگ گنجواژه
توشه.