کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راج رش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
راج رش
لغتنامه دهخدا
راج رش . [ رَ ] (هندی ، اِ) این کلمه در هندوستان به بعضی از روحانیون اطلاق میشود. رجوع به ماللهند ص 45 س 17 شود.
-
واژههای مشابه
-
راج اربو
لغتنامه دهخدا
راج اربو. [ اَ ] (اِ) در ختن پستنک که در نور و گرگان آن را بارانک و در طوالش می انز و در کوهپایه گیلان راج اربو میخوانند. (جنگل شناسی ص 233 ج 1).
-
راج المها
لغتنامه دهخدا
راج المها. [ ج ُ ل ْ م َ ] (اِ مرکب ) شاهنشاه یا بزرگ شاهان و لقب پادشاه زابج بوده است . (الجماهر ص 239).
-
راج بقا
لغتنامه دهخدا
راج بقا. [ ب َ ] (اِ مرکب )یا راح بقا، نوایی است از موسیقی . (ناظم الاطباء).
-
درخت راج
دیکشنری فارسی به عربی
ياس بري
-
چشمه ٔ راج محل
لغتنامه دهخدا
چشمه ٔ راج محل . [ چ َ م َ ی ِ م َ ح َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت الخیال نویسد: «چشمه ای است در حوالی راج محل از توابع بنگاله که آبی بسیار گرم دارد و غالباً هر مریضی که چند روز پیاپی در آنجا غسل کند بخصوص اگر صاحب برص و جذام باشد، صحت یابد و جامع این اوراق ...