کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راجه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
راجه
/rāje/
معنی
عنوان احترامآمیز هریک از حاکمان، فرمانروایان، امرا، و سرکردگان هند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
راجه
فرهنگ فارسی معین
(جِ) (اِ.) عنوانی برای حاکم یا فرمانروا در هندوستان .
-
راجه
لغتنامه دهخدا
راجه . [ ج َ / ج ِ ] (اِخ ) معروف به میرزا راجه از بزرگان راجه های هند بود. او خال شهاب الدین محمدشاه جهان که شاهجهان آباد بدو منسوب است میباشد. نصرآبادی گفته است «که دارای طبعی موزون بوده است ». نسخه ٔ دیوان راجه که در 1151 نوشته شده در بنگاله پیدا ...
-
راجه
لغتنامه دهخدا
راجه . [ ج َ / ج ِ ] (هندی ، اِ) لقب کسی را که در قسمتی از هند حکومت داشته است . (از ناظم الاطباء). لقب حاکم و فرمانروای قسمتی از سرزمین هند، نظیر: راجه ٔ میسور، راجه ٔ اﷲآباد، راجه ٔ جی پور و جز آن : راجه ٔ محل «جادی راند» نام داشت نماینده ای از ایر...
-
راجه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سنسکریت] ‹راجا، راج، رای› rāje عنوان احترامآمیز هریک از حاکمان، فرمانروایان، امرا، و سرکردگان هند.
-
راجه
واژهنامه آزاد
دسته، گروه، مورد استفاده برای تقسیم بندی
-
واژههای مشابه
-
راجه کنیلا
لغتنامه دهخدا
راجه کنیلا. [ ج َ ؟ ] (اِخ ) نام یکی از فرمانروایان هند بوده است . رجوع به ص 114 مجمل التواریخ و القصص شود. مؤلف تاریخ فرشته چ بمبئی ص 6 گوید: پاندوان از خرابه به معموره آمدند و در شهر کنپالی نزول کرده بلطایف الحیل «درویدی » دختر راجه کنیلا را هر پن...
-
راجه گریها
لغتنامه دهخدا
راجه گریها. [ ج َ گ ِ ] (اِخ ) نام خرابه های شهری قدیم در هندوستان که در ایالت پاتنه از خطه ٔ بهار و در جنوب شرقی پاتنه بفاصله ٔ 70 هزار گز قرار دارد. (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
راجه ماندری
لغتنامه دهخدا
راجه ماندری . [ ج َ ](اِخ ) شهری است در هندوستان که جزء مدرس میباشد و در 460هزارگزی شمال شرقی آن قرار دارد. و مرکز ایالت گوداوری محسوب میشود. سکنه ٔ آن 93800 تن میباشد.
-
راجه پالیام
لغتنامه دهخدا
راجه پالیام . [ ج َ ] (اِخ ) قصبه ای است در هندوستان که در وادی وابپار در ایالت سریویلیپانو از ایالت تینولی در اداره ٔ مدرس قرار دارد. (ازقاموس الاعلام ترکی ).
-
راجه پور
لغتنامه دهخدا
راجه پور. [ ج َ ] (اِخ ) قصبه ای است در هندوستان که در ساحل راست نهر جمنا در سنجاغ بانده در ایالت اﷲآباد واقع است و 733 تن سکنه دارد. (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
راجه جنگ
لغتنامه دهخدا
راجه جنگ . [ ج َ ج َ ] (اِخ ) قصبه ای است در هندوستان و در 45هزارگزی جنوب لاهور واقع است . (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
راجه خرا
لغتنامه دهخدا
راجه خرا. [ ج َ خ ِ ] (اِخ ) قصبه ای است که در 35هزارگزی شمال شرقی «دهولپور» در هندوستان واقع است . (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
واژههای همآوا
-
راجح
فرهنگ فارسی معین
(جِ) [ ع . ] (اِفا.) غالب آمده ، چربیده .