کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راجع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
repetitive
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکراری، راجع، بازانجامی
-
رواجع
لغتنامه دهخدا
رواجع. [ رَ ج ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ راجع. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). رجوع به راجع شود.
-
bestiary
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی تفاوتی، رساله یا مقاله راجع بحیوانات
-
bestiaries
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی تفاوتی ها، رساله یا مقاله راجع بحیوانات
-
ازباب
واژگان مترادف و متضاد
ازجهت، ازحیث، ازنظر، بابت، راجع، منباب
-
hypochondriasis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هیپوخاندریازیس، اضطراب و اندیشه بیهودی راجع بسلامتی خود
-
وقف نامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] (حقوق) vaqfnāme نامهای که در آن شرایط و مقررات راجع به وقف کردن چیزی نوشته شده باشد.
-
عافق
لغتنامه دهخدا
عافق . [ ف ِ ] (ع ص ) کل راجع مختلف کثیر التردد. (اقرب الموارد). بسیار آمد و شد کننده . و هر وارد و صادر و راجع مختلف . هر طرف آمد و رفت نماینده . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
مقوله
واژگان مترادف و متضاد
۱. باب، زمره، فصل، گفتار، مبحث ۲. باره، راجع
-
sadism
دگرآزاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] اختلالی که در آن فرد از آزار دادن یا تفکر راجع به آزار دادن دیگران لذت برد
-
ابوسعید
لغتنامه دهخدا
ابوسعید. [ اَ س َ ] (اِخ ) نیشابوری . او راست : کتابی راجع به اسب .
-
سازش نامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sāzešnāme نوشتهای که راجع به رفع اختلاف و برقرار ساختن صلح و سازش امضا کنند.
-
راجعة
لغتنامه دهخدا
راجعة. [ ج ِ ع َ ] (ع ص ) تأنیث راجع. رجوع به راجع شود. || پارگین . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || ناقه ٔ دوم که از بهای ناقه ٔ اول مثل آن خریده باشند. (اقرب الموارد) (آنندراج ) (منتهی الارب ).
-
کالمت
لغتنامه دهخدا
کالمت . [ م ِ ] اِخ . (آلبر)باکتریولوژیست فرانسوی . در نیس بدنیا آمد. وی تلقیح احتیاطی راجع به سل را مطرح کرد. (1863-1933 م .).
-
حولوحوش
واژگان مترادف و متضاد
۱. اطراف، پیرامون، حوالی، گرداگرد، اکناف، پیرامون، جوانب، دوروبر، نزدیک ۲. درباره، درمورد، راجع