کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رابعا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رابعا
/rābe'an/
معنی
چهارم؛ آنچه در مرحله یا مرتبۀ چهارم باشد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
رابعا
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی] rābe'an چهارم؛ آنچه در مرحله یا مرتبۀ چهارم باشد.
-
واژههای مشابه
-
رابعاً
فرهنگ فارسی معین
(بِ عَ نْ) [ ع . ] (ق .) چهارمین .
-
رابعاً
لغتنامه دهخدا
رابعاً. [ ب ِ عَن ْ ] (ع ق ) کاری که در مرتبه ٔ چهارم باشد. (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
رابعاً
فرهنگ فارسی معین
(بِ عَ نْ) [ ع . ] (ق .) چهارمین .
-
رابعاً
لغتنامه دهخدا
رابعاً. [ ب ِ عَن ْ ] (ع ق ) کاری که در مرتبه ٔ چهارم باشد. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
صدوقیان
لغتنامه دهخدا
صدوقیان . [ ص َ] (اِخ ) طایفه ای از یهودند که در عهد جدید مکرراً مذکور می باشند اما مبداء اشتقاق این اسم و معنایش مبهم است ، لکن رای محکم آنکه ایشان از صادوق کاهن متسلسل شده متدرجاً بدین اسم شهرت یافتند (کتاب اعمال رسولان 5:17) و خود صادوق رئیس کهنه ...
-
رضاع
لغتنامه دهخدا
رضاع . [ رِ ] (ع مص ) مراضعة. (یادداشت مؤلف ). مصدر به معنی مراضعه است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بچه را به دایه دادن . (از ناظم الاطباء). شیر دادن زن باردار کودک را. شیر دادن کودک خود با کودک دیگر. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). و رج...
-
جامعه
لغتنامه دهخدا
جامعه . [ م ِ ع َ ] (اِخ ) اثرمنسوب به سلیمان . صاحب قاموس مقدس آرد، کتاب بیستمین و از کتب قانونیه است و ظاهراً بدلائل ذیل سلیمان مصنف آن بوده است : اولا قول کاتب است که میگوید کاتب این کتاب سلیمان پسر داود است که در اورشلیم سلطنت نمود. (کتاب جامعه 1...
-
رضی
لغتنامه دهخدا
رضی . [ رَ ] (اِخ ) سیدرضی . محمدبن ابی احمد حسین طاهربن موسی بن محمدبن موسی بن ابراهیم مجاب بن امام موسی بن جعفر صادق (ع )، مکنی به ابوالحسن و ملقب به رضی و معروف به سیدرضی و ذوالحسبین و شریف و شریف رضی ،از بزرگان علمای شیعه برادر سیدمرتضی علم الهدی...
-
اثل
لغتنامه دهخدا
اثل . [ اَ ] (ع اِ) نوعی از درخت گز را گویند و ثمرآن را گزمازه و بعربی حب الاثل خوانند. و طبیخ آن را اگر با مویز بیاشامند جذام را زایل کند و بخور آن بواسیر را نافع است . این لغت عربی است . (برهان قاطع). قسمی از طرفاء یعنی گز. (زمخشری ). داود ضریر انط...
-
حکمت
لغتنامه دهخدا
حکمت . [ ح ِ م َ ] (ع اِمص ) حکمة. دانایی . علم . (تعریفات ). دانش . (مقدمةالادب ) (دهار). دانشمندی . عرفان . معرفت : جهان سربسر حکمت و عبرت است چرا بهره ٔ ما همه غفلت است . فردوسی .مقهور به حکمت شود این خلق جهان پاک زیرا که حکیم است جهانداور قهار. ن...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) ابن جعفربن موسی بن یحیی بن خالدبن برمک معروف به جحظه و مکنی به ابوالحسن . ابن خلکان آرد: ابوالحسن احمدبن جعفربن موسی بن یحیی بن خالدبن برمک معروف به جحظه ٔ برمکی ندیم فاضل و صاحب فنون و اخبار و نجوم و نوادر بود و ابونصربن المرز...