کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رابحة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رابحة
لغتنامه دهخدا
رابحة. [ ب ِ ح َ ] (ع ص ) تأنیث رابح ؛ تجارةٌ رابحة؛ خرید و فروخت با سود. (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). سودمند. (مهذب الاسماء).
-
واژههای مشابه
-
رابحه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: رابحَة، مؤنثِ رابح] [قدیمی] rābehe = رابح
-
جستوجو در متن
-
خاسرة
لغتنامه دهخدا
خاسرة. [ س ِ رَ ] (ع ص ) تأنیث خاسر: صفقة خاسرة؛ سودای به ضرر و زیان . مقابل رابحه .- کرة خاسره ؛ حمله ٔ غیر نافع. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) : تلک اذا کرة خاسرة. (قرآن 12/79).
-
صفقة
لغتنامه دهخدا
صفقة. [ ص َ ق َ ] (ع مص ) دست بر دست دیگری زدن در بیع یابیعت . یک بار دست زدن در بیع. (منتهی الارب ). یک باردست زدن در بیعت و بیع. (غیاث اللغات ). یک عقد. (مهذب الاسماء). در لغت زدن دست است بهنگام عقد و در شرع عقد باشد. (تعریفات جرجانی ). در لغت زدن ...