کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رئوف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رئوف
/ra'uf/
معنی
مهربان؛ مشفق؛ بسیار مهربان.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بامحبت، بامهر، دلسوز، رحیم، مشفق، مهربان
دیکشنری
good-natured, gracious, kind, kindhearted, kindly, soft, soulful, tenderhearted, warmhearted
-
جستوجوی دقیق
-
رئوف
فرهنگ نامها
(تلفظ: ra’uf) مهربان .
-
رئوف
واژگان مترادف و متضاد
بامحبت، بامهر، دلسوز، رحیم، مشفق، مهربان
-
رئوف
فرهنگ فارسی معین
(رَ) [ ع . ] (ص .) = روؤف : مهربان ، مشفق .
-
رئوف
لغتنامه دهخدا
رئوف . [ رَ ] (ع ص ) رؤوف . رجوع به رؤوف شود.
-
رئوف
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: رؤوف] ra'uf مهربان؛ مشفق؛ بسیار مهربان.
-
جستوجو در متن
-
reroof
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رئوف
-
نرم دل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [مقابلِ سختدل] [قدیمی، مجاز] narmdel رئوف و مهربان.
-
رحمدل
واژگان مترادف و متضاد
دلسوز، رئوف، رحیم، مشفق، مهربان ≠ قسیالقلب
-
باعاطفه
واژگان مترادف و متضاد
بامحبت، پرمهر، رئوف، عطوف، مشفق، مهربان ≠ بیعاطفه
-
بامهر
واژگان مترادف و متضاد
بامحبت، رئوف، عطوف، مهربان ≠ بیعاطفه، بیمهر، سرد
-
محمدرئوف
فرهنگ نامها
(تلفظ: mohammad ra’uf) از نامهای مرکب ، ← محمد و رئوف .
-
clement
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تمسخر، رئوف، بخشاینده، رحیم، مهربان، رحمان، ملایم
-
دلسوز
واژگان مترادف و متضاد
رئوف، رحمدل، رحیم، شفیق، غمخوار، غمگسار، مشفق، مهربان
-
خونآشام
واژگان مترادف و متضاد
بیرحم، تشنه بهخون، خونخوار، خونخواره، خونریز، سختدل، سفاک ≠ رئوف