کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رئالیست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رئالیست
/re'ālist/
معنی
۱. واقعبین؛ واقعگرا.
۲. (ادبی) طرفدار و پیرو مکتب رئالیسم.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
realist
-
جستوجوی دقیق
-
رئالیست
لغتنامه دهخدا
رئالیست . [ رِ ] (فرانسوی ، ص ) رآلیست . حقیقت گرای . واقعبین . واقعگرای . حقیقت بین . طرفدار و پیرو مکتب رآلیسم .آنکه پیرو مکتب رآلیسم است . رجوع به رئالیسم شود.
-
رئالیست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فرانسوی: réaliste] re'ālist ۱. واقعبین؛ واقعگرا.۲. (ادبی) طرفدار و پیرو مکتب رئالیسم.
-
جستوجو در متن
-
کارته لیه
لغتنامه دهخدا
کارته لیه . [ ت ِ ی ِ ] (اِخ ) پیر. مجسمه ساز فرانسوی متولد در پاریس ، وی هنرمندی قوی دست و رئالیست بود. (1757 - 1831 م .).
-
گورکی
لغتنامه دهخدا
گورکی . [ گُرْ ] (اِخ ) الکسیس ماکسیموویچ پیشکوف ، معروف به ماکسیم (1868 - 1936 م .). نویسنده ٔ روس که در نیژنی نووگورود متولد شد. برخی از آثارش عبارتند از: زندگانی کودکی من ، ولگردان ، مادر. سبک او سبک رئالیست است . رجوع به ماکسیم گورکی شود.
-
گنکور
لغتنامه دهخدا
گنکور. [ گ ُ ] (اِخ ) ادموند هوات دُ (1822 - 1896 م .). در نانسی متولد شد. وی رمان نویس رئالیست فرانسوی و نویسنده ٔ ژرمنی لاسرتو ، رنه موپرن و هنر در قرن هیجدهم و غیره است .
-
کاستانیو
لغتنامه دهخدا
کاستانیو. [ ی ُ ] (اِخ ) اندرآ دل . نقاش ایتالیائی ، متولد در «کاستانیو»، واقع در «موجللو» شاگرد «اوچللو» . وی در نقاشی یک رئالیست تواناست و علاوه بر آن در دورنما نیز مهارت دارد. (1390 - 1457 م .).
-
الیت
لغتنامه دهخدا
الیت . [ اِ ی ُ ] (اِخ ) جورج . نام مستعار مری آن اوانس . زن رمان نویس و رئالیست انگلیسی (1819-1880م .). او راست : رمانهای ادم بد ، سایلس مارنر ،آسیاب در فلاس و جز آن .
-
رئالیسم
لغتنامه دهخدا
رئالیسم . [ رِ ] (فرانسوی ، اِ) رآلیسم . حقیقت گرایی . واقعیت گرایی . واقعبینی . حقیقت پرستی . واقعگرایی . عمل رآلیست . || کشش و میل باطنی تعدادی از نویسندگان و هنرمندان به نشان دادن طبیعت است همانگونه که هست (= من حیث هی هی ) بی آنکه خصوصیات نفسانی ...