کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذیقعده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذیقعده
واژهنامه آزاد
یکی از ماه های عربی .جز ماه های 4 گانه حرام است
-
واژههای همآوا
-
ذی قعده
فرهنگ فارسی معین
(قَ دَ) [ ع . ذی القعدة ] (اِ.) نک ذوالقعده .
-
جستوجو در متن
-
ذوالقعده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی: ذوالقَعِدَة] ‹ذیالقعده› zolqa'de ماه یازدهم از سال قمری؛ پس از شوال و پیش از ذوالحجه؛ ذیقعده.
-
هواع
لغتنامه دهخدا
هواع . [ هَُ ] (ع مص ) قی کردن . || (اِ) قی . || ماه ذیقعده .ج ، هواعات ، اَهوعة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
ذی قعدة
لغتنامه دهخدا
ذی قعدة. [ ق َ / ق ِ دَ ] (ع اِ مرکب ) و ذیقعدة الحرام . رجوع به بذوالقعدة شود.
-
اشهر حرام
لغتنامه دهخدا
اشهر حرام . [ اَ هَُ رِ ح َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چهار ماهی که در آنها عرب جنگ را حرام میشمرد و آنها عبارتند از: ذیقعده ، ذیحجه ، محرم و رجب . و جرجانی و صاحب مهذب الاسماء آرند: یکی از آنها فرد است (رجب ) و سه ماه دیگر پیاپی و بدنبال هم آیند (ذیق...
-
اهوعه
لغتنامه دهخدا
اهوعه . [ اَ هَْ وِ ع َ ] (ع اِ) ج ِ هُواع . به معنی قی . || ماه ذیقعده .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به هواع شود.
-
جزری
لغتنامه دهخدا
جزری . [ ج َ زَ ] (اِخ ) محمدبن محمدبن عطاف موصلی مکنی به ابوالفضل . فقیه و محدث صالحی بود. وی در ذیقعده ٔ 464 هَ . ق . در جزیره ٔ ابن عمربدنیا آمد و در شوال 534 هَ . ق . در بغداد درگذشت . سمعانی روایت بسیار از او دارد. (از لباب الانساب ).
-
اشهر حج
لغتنامه دهخدا
اشهر حج . [ اَ هَُ رِ ح َج ج / ح َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) در تداول فقه ، ماههایی که در آنها میتوان احرام حج را بجا آورد و آنها عبارتند از: شوال ، ذیقعده و نه یا ده روز از ذیحجه . و رجوع به اشهر معلومات شود.
-
جرجانی
لغتنامه دهخدا
جرجانی . [ ج ُ ] (اِخ ) محمدبن احمدبن عبدوس . راوی بود و از ابوبکر اسماعیلی روایت کرد و در ماه ذیقعده ٔ 423 هَ . ق . درگذشت . (از تاریخ جرجان تألیف ابوالقاسم سهمی ص 419).
-
حسام الدوله کرد
لغتنامه دهخدا
حسام الدوله کرد. [ ح ُ مُدْ دَ / دُو ل َ ی ِ ک ُ ] (اِخ ) مکنی به ابوالشوک . وی در ذیقعده ٔ 430 هَ . ق . بر کرمانشاه مسلط شد و حاکم عباسی آن را بیرون کرد. رجوع به وقایع این سال در کامل ابن اثیر و به ابوالشوک در همین لغت نامه شود.
-
عقدی
لغتنامه دهخدا
عقدی . [ ع ُ ق ُ ] (ص نسبی ) منسوب به عقدة که آن لقب پدر ابوالعباس احمدبن محمدبن سعیدبن عبدالرحمان ، مشهور به ابن عقده است . وی محدث بود و در محرم سال 249 هَ .ق . متولد شد و در ذیقعده ٔ 332هَ .ق . درگذشت . (از اللباب فی تهذیب الانساب ).
-
عقبی
لغتنامه دهخدا
عقبی . [ ع َ ق َ ] (اِخ ) حمزةبن محمدبن عباس بن فضل بن حرث دهقان عقبی ، مکنی به ابواحمد. محدث و از اهالی عقبه ٔ بغداد بود و در ذیقعده ٔ سال 347 هَ . ق . درگذشت . (از اللباب فی تهذیب الانساب ) (از معجم البلدان ).