کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذیج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذیج
لغتنامه دهخدا
ذیج . [ ذَ ] (ع مص ) آشامیدن آب و مانند آن .
-
واژههای همآوا
-
زیج
لغتنامه دهخدا
زیج . (معرب ، اِ) معرب زیگ است و آن کتابی باشد که منجمان احوال و حرکات افلاک و کواکب را از آن معلوم کنند. (برهان )... و بمناسبت آن نام علمی است در اصول احکام علم نجوم و هیئت که تقویم از آن استخراج کنند... همچنین زیج قانون تنجیم است که در جداول آن اوض...
-
زیج
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) معرب زیگ ، جدولی برای تعیین احوال و حرکات ستارگان .
-
ضیج
لغتنامه دهخدا
ضیج . [ ض َ ] (ع مص ) ضیجان . میل کردن . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). عدول کردن . (منتخب اللغات ). چسبیدن . || خطا شدن تیر. (تاج المصادر). خطا کردن تیر از نشانه . تخلف تیر از نشانه .
-
زیج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: زیگ] (نجوم) [قدیمی] zij ۱. جدولی که در قدیم برای محاسبۀ نجومی و تعیین احوال و حرکات ستارگان و استخراج احکام به کار میرفته.۲. حساب نجوم؛ طریقۀ ستارهشناسی.
-
زیج
لهجه و گویش تهرانی
ریسمان بناها