کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذکار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذکار
لغتنامه دهخدا
ذکار. [ ذَک ْ کا ] (ع ص ) مردی ذکّار؛ آنکه بسیار یاد کند خدای تعالی را.
-
ذکار
لغتنامه دهخدا
ذکار. [ ذِ ] (ع اِ) ج ِ ذَکَر.مردان . نران . نرینگان . ذکاره . ذکور. ذکران . ذکرة.
-
واژههای همآوا
-
زکار
واژهنامه آزاد
کسی که از مکه باز گشته است
-
جستوجو در متن
-
ذکران
لغتنامه دهخدا
ذکران . [ ذُ ] (ع اِ) ج ِ ذَکَر نران . نرینگان . مقابل اناث . ذُکور. ذُکورَة. ذِکار. ذِکارَة. ذکَرَة.
-
ذکرة
لغتنامه دهخدا
ذکرة. [ ذِ رَ ] (ع اِ) پسران . نران . نرینگان . یقال : کم الذکرة من ولدک ؛ ای الذکور. چند تن باشند فرزندان نرینه ٔ تو.چند پسر داری . ذکور. ذکورة. ذکار. ذکارة. ذُکران .
-
ذکر
لغتنامه دهخدا
ذکر.[ ذَ ک َ ] (ع ص ) نر. فحل . مرد. نرینه . صاحب برهان گوید: به لغت زند و پازند نیز ذکر به معنی نر باشد: الظلیم ، ذکر النعام ، ظلیم شترمرغ نرینه است . خلاف انثی ، یعنی ماده و مادینه . ج ، ذُکور، ذُکورَة، ذِکار، ذِکارَة، ذُکران ، ذِکَره .
-
ذکورة
لغتنامه دهخدا
ذکورة. [ ذُ رَ ] (ع اِ) ج ِ ذَکَر. شرمهای مردان . (آنندراج ). || ج ِ ذکَر. نران . نرینگان . ذکور. ذِکار. ذِکارَه . ذُکران . ذِکَرَه . || طائفه ٔ مردان . خیل مردان . || ذکورةالطیب ، و ذکارةالطیب ؛ بوی خوش بی رنگ . عطری که در آن رنگ نباشد، تا مردان نیز...
-
ذکور
لغتنامه دهخدا
ذکور. [ ذُ ] (ع اِ) ج ِ ذَکر. مردان . نران . نرینگان . ذکورة. ذِکار. ذِکارَة. ذُکران . ذِکَرَة. مقابل اناث : اولاد ذکور، پسران : برّ تو بر تن وضیع و شریف مهر تو در دل اناث و ذکور. مسعودسعد.از تو نوشند از ذکور و از اناث بی دریغی در عطاها مستغاث . مولو...