کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذوی العین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ذوی الاوتار
لغتنامه دهخدا
ذوی الاوتار. [ ذَ وِل ْ اَ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) خداوندان زه . وترداران . رودجامگان .آلات موسیقی که زه کشیده دارند: و در برهان قاطع ذیل «جفت ساز» آمده است : نوعی از فنون و هنرهای سازندگی و صفتی از صفات ساز ذوی الاوتار است و آن سه نوع میباشد جفت ساز...
-
ذوی الجهل
لغتنامه دهخدا
ذوی الجهل . [ ذَ وِل ْ ج َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) نادانان . خداوندان جهل : و ارباب هذا العلم مافتئوا کذایقاسون ما لاینبغی من ذوی الجهل .ابن الصلاح .
-
ذوی الحاجات
لغتنامه دهخدا
ذوی الحاجات . [ ذَ وِل ْ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) نیازمندان . حاجتمندان . ارباب حاجت . نیازومندان . حاجتومندان .
-
ذوی الحجی
لغتنامه دهخدا
ذوی الحجی . [ ذَ وِل ْ ح ِ جا ] (ع ص مرکب ، اِمرکب ) ذوی العقول . اولوالالباب . خردمندان . صاحب خردان : الصبر احجی بذوی الحجی . و رجوع به ذووالحجی شود.
-
ذوی الحقوق
لغتنامه دهخدا
ذوی الحقوق . [ ذَ وِل ْ ح ُ ](ع ص مرکب ، اِ مرکب ) مستحقان . حق وران . صاحبان حق .
-
ذوی الحوافر
لغتنامه دهخدا
ذوی الحوافر. [ ذَ وِل ْ ح َ ف ِ ](ع ص مرکب ، اِ مرکب ) صاحبان سم ها. صاحبان حافرها.
-
ذوی الروح
لغتنامه دهخدا
ذوی الروح . [ ذَ وِرْ رو ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) جانوران . جانداران . || غیر ذوی الروح ؛ آنچه جان ندارد چون جماد.
-
ذوی العاهات
لغتنامه دهخدا
ذوی العاهات . [ ذَ وِل ْ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) خداوندان عاهت . آفت زدگان . خداوندان آفت .
-
ذوی العز
لغتنامه دهخدا
ذوی العز. [ ذَ وِل ْ ع ِزز ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) ذَوِی العِزِ وَ الاِحتِرام . گرامیان . ارجمندان .
-
ذوی العقول
لغتنامه دهخدا
ذوی العقول . [ ذَ وِل ْ ع ُ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) اولوالباب . خردمندان . صاحب خردان . ذوی الحجی . مقابل غیر ذوی العقول . بیخردان .
-
ذوی العلم
لغتنامه دهخدا
ذوی العلم . [ ذَ وِل ْ ع ِ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) خداوندان دانش : و صلی اﷲ علی محمد نبیه الهادی الی سبیل الجنان و آله و اولاده ذوی العلم و العرفان . (قصص الانبیاء ص 2).
-
ذوی الفرائض
لغتنامه دهخدا
ذوی الفرائض . [ ذَ وِل ْ ف َ ءِ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) میراث برندگان بفریضة. ج ِ ذوالفریضة.
-
ذوی الفروض
لغتنامه دهخدا
ذوی الفروض . [ ذَ وِل ْ ف ُ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) صاحبان فریضة در ارث .
-
ذوی القرابات
لغتنامه دهخدا
ذوی القرابات . [ ذَ وِل ْ ق َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) ج ِ ذوالقرابة. نزدیکان . کسان . خویشان . خویشاوندان .
-
ذوی القرابة
لغتنامه دهخدا
ذوی القرابة. [ ذَ وِل ْ ق َ ب َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) نزدیکان . کسان . خویشان . خویشاوندان . ج ِ، ذوالقرابة.