کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذوب کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
fractional melting
ذوب جزءبهجزء
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ذوبی که در آن مایع تولیدشده به محض تشکیل از سامانه خارج میشود و درنتیجه امکان واکنش آن با بازماندۀ بلورین از بین میرود
-
shock melting
ذوب ضربهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ذوب مواد در دمای بالای حاصل از امواج ضربهای پرفشار
-
جستوجو در متن
-
گداختن
واژگان مترادف و متضاد
آب کردن، تافتن، ذوب کردن
-
remelting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ذوب کردن
-
smelter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ذوب کردن
-
meltage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ذوب کردن
-
اب کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ذوب
-
ابگون کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ذوب
-
تبدیل به مایع کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ذوب
-
liquated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مایع، گداختن، اب کردن، تبدیل باب کردن، ذوب کردن
-
liquates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مایع، گداختن، اب کردن، تبدیل باب کردن، ذوب کردن
-
اذابت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اذابة] ‹اذابه› [قدیمی] 'ezābat ذوب کردن؛ گداختن؛ آب کردن.
-
ذب
دیکشنری عربی به فارسی
گداز , اب شدن , گداختن , مخلوط کردن , ذوب کردن
-
تُوونیدَن
لهجه و گویش بختیاری
townidan 1. آب کردن، ذوب کردن؛ 2. تاب دادن (نخ).
-
تُووُنَّن
لهجه و گویش بختیاری
towvonnan 1. آب کردن، ذوب کردن؛ 2. تابانیدن، تاب دادن.