کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذوبدوات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذوبدوات
لغتنامه دهخدا
ذوبدوات . [ ب َ دَ ] (ع ص مرکب ) متلون . دَمدَمی .
-
جستوجو در متن
-
بدوات
لغتنامه دهخدا
بدوات . [ ب َ دَ ] (ع اِ) رأیها و اندیشه ها و تدبیرها، یقال : هو ذوبدوات . (ناظم الاطباء). ج ِ بداة و در حدیث آمده : السلطان ذوبدوات . اصل آن درمدح است لیکن در ذم بکار رود. (از اقرب الموارد).