کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذوالکفین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذوالکفین
لغتنامه دهخدا
ذوالکفین . [ ذُل ْ ک َف ْ ف َ ] (اِخ ) نام بت عمروبن حممة الدوسی . و ابن الاثیر در المرصع گویند لبنی خزاعه و دوس . رجوع به امتاع الاسماع ، جزء 1 ص 398، 415، 416. و رجوع به کلمه ٔ بت شود.
-
ذوالکفین
لغتنامه دهخدا
ذوالکفین . [ ذُل ْ ک َف ْ ف َ ] (اِخ ) نام یکی از دو شمشیر عبداﷲبن اصرم که کسری بدو عطا فرمود و نام آن دیگر اسطام است . و فدعلی الکسری ، فسلحه : بسیفین ، والاخر اسطام . || نام شمشیر انماربن خلف .
-
جستوجو در متن
-
بت
لغتنامه دهخدا
بت . [ ب ُ ] (اِ)آن تندیس که به صور گوناگون سازند و بجای خدای پرستش کنند. مجسمه که برای پرستش ساخته میشود. (فرهنگ نظام ). وَثَن . (منتهی الارب ). صنم . (ترجمان القرآن ). معبود و مسجود کافران باشد که ازسنگ و چوب آن را تراشند و به تازی صنم خوانند. (آنن...