کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذوالودعات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذوالودعات
لغتنامه دهخدا
ذوالودعات . [ ذُل ْ وَ دَ ] (اِخ ) لقب یزیدبن ثروان از بنوقیس بن ثعلبه . و به هَبَنَّقَه مشهور است . که به حمق او مثل زنند و از جمله گولیهای وی این که گردن بندی از مهره ها و خزفها و پاره های استخوان بر گردن کرد و چون سبب آن پرسیدند گفت تابا دیگران بد...
-
جستوجو در متن
-
ودعات
لغتنامه دهخدا
ودعات . [ وَ دَ ] (اِخ ) (ذوالَ ...) رجوع به ذوالودعات شود.
-
یزید
لغتنامه دهخدا
یزید. [ ی َ ] (اِخ ) ابن ثروان قیسی ، از قبیله ٔ قیس بن ثعلبة، مکنی به ابوثروان و معروف به هبنقه و ملقب به ذوالودعات جاهلی بود و در غفلت مثل است . گویند: «احمق تر از هبنقه !» وی گردن بندی به درازی ریشش از شبه و سفال و استخوان بر گردن می آویخت . سبب ا...
-
هبنقة
لغتنامه دهخدا
هبنقة. [ هََ ب َن ْ ن َ ق َ ] (اِخ ) یزیدبن ثروان القیسی ، ملقب به ذوالودعات . از بنی قیس بن ثعلبة، شاعر بود. وی در عرب ضرب المثل حمق و ساده لوحی است . و عبارت «احمق من هبنقة» از امثال سایره میباشد. از اوست :اذا کنت فی دار یهینک اهلهاو لم تک مکبولا ب...