کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذوالمقدمة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذوالمقدمة
لغتنامه دهخدا
ذوالمقدمة. [ ذُل ْ م ُ ق َدْ دَم َ ] (ع اِ مرکب ) خداوند مقدمه . آنچه که مقدمه برای اوست . اصل امر. اصل مطلب . اصل کتاب . مقابل مقدمه .
-
واژههای مشابه
-
ذوالمقدمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ذوالمقدّمَة، مقابلِ مقدمه] ‹ذیالمقدمه› [قدیمی] zolmoqaddame آنچه مقدمه برای آن است؛ اصل مطلب یا کتاب؛ صاحب مقدمه.
-
جستوجو در متن
-
ذی المقدمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ذیالمقدمة] zelmoqaddame =ذوالمقدمه
-
ذی المقدمة
لغتنامه دهخدا
ذی المقدمة. [ ذِل ْ م ُق َدْ دَ م َ ] (ع اِ مرکب ) رجوع به ذوالمقدمة شود.
-
مقدمه
لغتنامه دهخدا
مقدمه . [ م ُ ق َدْ دِ / دَ م َ / م ِ ] (از ع ، اِ) اول از هر چیزی و جزء پیشین و نخستین از هر چیزی . (ناظم الاطباء).- در مقدمه ؛ از پیش . پیشاپیش . جلوتر : و در مقدمه جماعتی را از رسولان به نزدیک سلطان فرستاد به تصمیم عزیمت خود به جانب او. (جهانگشای...