کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذواللسانین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ذواللسانین
/zollesāneyn/
معنی
۱. آنکه دو زبان بداند.
۲. کسی که دو زبان فارسی و عربی را خوب بداند و به هر دو زبان شعر بگوید و چیز بنویسد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذواللسانین
فرهنگ فارسی معین
( ~. لِ نَ) [ ع . ] (ص مر.) کسی که به دو زبان سخن گوید و نویسد.
-
ذواللسانین
لغتنامه دهخدا
ذواللسانین . [ ذُل ْ ل ِ ن َ ] (اِخ ) ادیب نطنزی ابوعبداﷲ حسین بن ابراهیم (یا) محمد نطنزی ملقب بذواللسانین . او راست : کتاب دستور اللغة و خلاص . لغت مترجم عربی بفارسی و این قصیده در توصیف اصفهان از او در ترجمه ٔ محاسن اصفهان نقل شده است :حوت اصفهان خ...
-
ذواللسانین
لغتنامه دهخدا
ذواللسانین . [ ذُل ْ ل ِ ن َ ] (اِخ ) موله بن کشیف . صحابی است . و این لقب را بعلت فصاحت بیان او به وی داده اند. در المرصع ابن الاثیرآمده است : لقب مولابن کشن که مولای ضحاک بن سفیان بود این لقب را برای صباحت منظر به وی داده اند گویند صد سال در عهد اس...
-
ذواللسانین
لغتنامه دهخدا
ذواللسانین . [ذُل ْ ل ِ ن َ ] (ع ص مرکب ) آنکه فارسی و عربی داند و نویسد و به هر دو زبان نیکو ترسل و نیکو شعر باشد.
-
ذواللسانین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: (= صاحب دو زبان)] ‹ذولسانین› [قدیمی] zollesāneyn ۱. آنکه دو زبان بداند.۲. کسی که دو زبان فارسی و عربی را خوب بداند و به هر دو زبان شعر بگوید و چیز بنویسد.
-
جستوجو در متن
-
لسانین
لغتنامه دهخدا
لسانین . [ ل ِ ن َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ لسان . || زبان فارسی و عربی .- ذواللسانین ؛ دوزبان . آنکه به دو زبان سخن تواند گفت . آنکه به تازی و پارسی سخن تواند کرد. رجوع به ذواللسانین شود.
-
دوزبانه
لغتنامه دهخدا
دوزبانه . [ دُ زَ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) دارای دوزبان . ذواللسانین . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دوزبان شود.
-
نطنزه
لغتنامه دهخدا
نطنزه . [ ن َ طَ زَ ] (اِخ ) شهر کوچکی است از اعمال اصفهان ، در بیست فرسخی اصفهان واقع است و بدان منسوبند: حسین بن ابراهیم ملقب به ذواللسانین و ابوالفتح محمدبن علی متوفی 497 هَ . ق . که هر دو از ادیبانند. (از معجم البلدان ). رجوع به نطنز شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن . وی کاتب محمدبن محمود سبکتکین بود، و او ذواللسانین بوده است و در هر دو زبان عربی و فارسی شعر می گفت . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). ونیز رجوع به لباب الالباب عوفی چ لیدن ج 1 ص 26 شود.
-
بدیعالزمان
لغتنامه دهخدا
بدیعالزمان . [ ب َ عُزْ زَ ] (اِخ ) حسین بن ابراهیم بن احمد نطنزی ملقب به ذواللسانین و مشهور به ادیب نطنزی . رجوع به مقدمه ٔ لغت نامه چ ا صص 270-273 و چ 2 صص 205-207. و حسین نطنزی شود.
-
ذوالبیانین
لغتنامه دهخدا
ذوالبیانین . [ ذُل ْ ب َ ن َ ] (اِخ ) لقب بدیعالزمان حسین بن ابراهیم نطنزی . معروف به ادیب نطنزی . و کنیت اوابوعبداﷲ است . او شاعر و ادیبی نیکوسخن است در دو زبان فارسی و عربی و او راست کتاب الخلاص ، لغت مترجم عربی بفارسی و دستوراللغه هم در لغت مترجم ...
-
حسین نطنزی
لغتنامه دهخدا
حسین نطنزی . [ ح ُ س َ ن ِ ن َ طَ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن احمد ابوعبداﷲ بدیعالزمان ملقب به ذواللسانین و مشهور به ادیب نطنزی . درگذشته ٔ محرم 497 هَ . ق . او راست : «دستوراللغة» که فرهنگ عربی به فارسی است . رجوع به مقدمه ٔ لغتنامه وهدیة العارفین ج 1 ص...
-
دوزبان
لغتنامه دهخدا
دوزبان . [ دُ زَ ] (ص مرکب ، اِ مرکب )که زبان دو دارد. که دارای دو زبان است . || مار و افعی . (ناظم الاطباء). || که به دوزبان سخن گوید. ذواللسانین . ترجمان . مترجم . || دوزبانه . که دارای دوتا زبانه باشد: نصل فتیق الشفرتین ؛ پیکان دوزبان . صاحب دوزبا...
-
علیشیر نوائی
لغتنامه دهخدا
علیشیر نوائی . [ ع َ رِ ن َ ] (اِخ ) (امیر...) نام او علیشیربن الوس یا کیچکنه یا کیچینه یا کجکنه ٔ نوائی جغتائی و ملقب به نظام الدین است . وی از مشاهیر درباریان و وزرای سلطان حسین میرزا بایقرای گورکانی (875- 911 هَ . ق .) و ازبزرگ زادگان خاندان جغتای...