کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذوالعین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذوالعین
لغتنامه دهخدا
ذوالعین . [ ذُل ْ ع َ ] (اِخ ) لقب قتادة ابن النعمان صحابی است . و از آنرو وی را بدین لقب خوانند که بروز اُحُد او را آسیبی بچشم رسید و بمعجز رسول صلوات اﷲ علیه شفا یافت . ذوالعین ، ذوالعقل . رجوع به ذوالعقل والعین و کشاف اصطلاحات الفنون ص 525 شود.
-
جستوجو در متن
-
ذوعقل
لغتنامه دهخدا
ذوعقل . [ ع َ ] (ع ص مرکب ،اِ مرکب ) در کشاف اصطلاحات الفنون آمده است : نزد صوفیه آنکه خلق را ظاهر بیند و حق را باطن و حق نزد او آئینه ٔ خلق باشد. آئینه پنهان گردد بصورتی که ظاهر بود در آئینه . و این احتجاب مطلق بمقید است . (شعر):خلق پیدا بیند و حق ر...
-
ذوی العین
لغتنامه دهخدا
ذوی العین . [ ذَ وِل ْ ع َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) ج ِ ذوالعین هوالذی یری الحق ظاهراً و الخلق باطناً فیکون الخلق عنده مرآت الحق لظهور الحق عنده باختفاء الخلق فیه اختفاء المرآة بالصور. (تعریفات ).
-
ذوالعقل
لغتنامه دهخدا
ذوالعقل . [ ذُل ْ ع َ ] (ع ص مرکب ) و ذوالعین . آنکه خلق را و حق را با یکدیگر می بیند:آنانکه حق و خلق بهم می بینندبی حق بر خلق یک نفس ننشینندمحجوب از این هر دو نباشند دمی از هر شجری میوه ٔ آن می چینند. (آنندراج ).و سیدشریف جرجانی در تعریفات گوید: هوا...
-
سمرود
لغتنامه دهخدا
سمرود. [ س ِ ] (اِ) یکی از مراتب خداشناسی است که از مؤثر پی به اثر بردن و از علت معلول را شناختن باشد؛ و به اصطلاح صوفیه تازیه نام این مرتبه جمع است . باید دانست که نزد محققین درجات مردم در معرفت ایزد تعالی بر سه گونه است : یکی آنکه گروهی از مقلدین ...
-
اعین
لغتنامه دهخدا
اعین . [اَ ی َ ] (ع ص ) فراخ چشم . ج ، عین (اصله فعل بالضم ). (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). فراخ چشم . (المصادر زوزنی ). فراخ چشم . مؤنث : عیناء. ج ، عین . (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ). || ذوالعَیَن یعنی آنکه سیاهی چشم وی در پهنی بزرگ باشد...
-
عین
لغتنامه دهخدا
عین . [ ع َ ] (ع اِ) حرفیست از حروف هجا حلقیة و مجهورة، و لازم است که آشکار کردن آن نرم باشد و در آن مبالغه نگردد، چه آن را مکروه دانند. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نام حرف هجدهم از الفبای عربی (ابتثی ) و حرف شانزدهم از الفبای ابجدی و حرف بی...