کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذوالشمالین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذوالشمالین
لغتنامه دهخدا
ذوالشمالین . [ ذُش ْ ش ِ ل َ ] (اِخ ) سیوطی در المزهرگوید: او ذوالیدین است و هو صاحب الحدیث فی السهو.
-
ذوالشمالین
لغتنامه دهخدا
ذوالشمالین . [ ذُش ْ ش ِ ل َ ] (اِخ ) عمارةبن عبدعمرو یا عمروبن عبد عمرو یا عمیربن عبد عمرو صحابی ، عم ّ سائب مطعون . وی در غزوه ٔ بدر بشهادت رسید. رجوع به ذوالشمالین لقب عمربن عمرو شود.
-
ذوالشمالین
لغتنامه دهخدا
ذوالشمالین . [ ذُش ْ ش ِ ل َ ] (اِخ ) لقب عبداﷲبن عمربن فضلةالخزاعی المکّی است . و او درک صحبت رسول صلوات اﷲ علیه کرده است . و از آن او را ذوالشمالین گویند که به هر دو دست کار می کرد. (از انساب سمعانی ).
-
ذوالشمالین
لغتنامه دهخدا
ذوالشمالین . [ ذُش ْ ش ِ ل َ ] (اِخ ) لقب عمربن عمرو. صحابی است واو در غزوه ٔ بدر شهید شد. (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
جستوجو در متن
-
ذوالیدین
لغتنامه دهخدا
ذوالیدین . [ ذُل ْ ی َ دَ ] (اِخ ) خرباق بن حبیب سلمی . صحابیست . و او دلیل حبشه بیوم الفیل بود. و از آن او را ذوالیدین گفتند که با هر دو دست کار کردی . و بعضی نام و نسب او را عمیربن عبد عمرو از بنوسلیم و برخی عبیدبن عبد عمرو الخزاعی گفته اند. و ابن ...
-
شمال
لغتنامه دهخدا
شمال . [ ش ِ ] (ع اِ) سرشت . ج ، شمائل . (از منتهی الارب ). سرشت . طبع. خوی . ج ، شمائل . (ناظم الاطباء). طبع. خو. خوی . عادت . خلق . (یادداشت مؤلف ). خوی . (دهار). خو. خلق . (مقدمه ٔ لغت میر سیدشریف جرجانی ص 3). || خوبی ذات . سرشت نیکو. (ناظم الاطب...