کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذوالحجه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ذوالحجه
/zolhajje/
معنی
ماه دوازدهم از سال قمری؛ پس از ذوالقعده و پیش از محرم؛ ذیحجه؛ ماه حج.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذوالحجه
فرهنگ فارسی معین
( ~. حَ جَُ) [ ع . ذوالحجة ] (اِمر.) = ذی الحجه : آخرین ماه از سال قمری .
-
ذوالحجه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ذوالحجَّة] ‹ذیالحجه› zolhajje ماه دوازدهم از سال قمری؛ پس از ذوالقعده و پیش از محرم؛ ذیحجه؛ ماه حج.
-
واژههای مشابه
-
ذوالحجة
لغتنامه دهخدا
ذوالحجة. [ ذُل ْ ح ِج ْ ج َ ] (ع اِ مرکب ) ماه حَج ّ. ماه خداوند حج . یا ذوالحجة الحرام . ماه دوازدهم قمری از سالهای قمری عرب . پس از ذوالقعدة وپیش از محرّم . و آن از اشهر حرم است و نام وی در جاهلیت بُرَک و نیز مسبل بود. و ج آن ذوات الحجة است .ابوریح...
-
جستوجو در متن
-
ذی الحجه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی: ذیالحَجّة] zelhajje =ذوالحجه
-
ذوالقعده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی: ذوالقَعِدَة] ‹ذیالقعده› zolqa'de ماه یازدهم از سال قمری؛ پس از شوال و پیش از ذوالحجه؛ ذیقعده.
-
ذیحج
لغتنامه دهخدا
ذیحج . [ ح ِج ْج ] (ع اِ مرکب ) رجوع به ذوالحجة شود.
-
ذیحجة
لغتنامه دهخدا
ذیحجة. [ ح ِج ْ ج َ ] (ع اِ مرکب ) رجوع به ذوالحجة شود.
-
ذوات الحجة
لغتنامه دهخدا
ذوات الحجة. [ ذَ تُل ْ ح َج ْ ج َ ] (ع اِ مرکب ) ج ِ ذوالحجة، ماه مشهور.
-
ذی الحجة
لغتنامه دهخدا
ذی الحجة. [ذِل ْ ح ِج ْ ج َ ] (ع اِ مرکب ) رجوع به ذوالحجة شود.
-
برک
لغتنامه دهخدا
برک . [ ب ُ رَ ] (ع اِ) ماه ذوالحجه بجاهلیت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
حجة
لغتنامه دهخدا
حجة. [ ح َج ْ ج َ ] (ع اِ) سال . (ترجمان عادل بن علی ). || مهره و یا دانه ٔ مروارید که در گوش آویزند و بکسر هم آمده است . (منتهی الارب ). || نرمه ٔ گوش . || یک بار حج کردن . (ناظم الاطباء).- ذوالحجة ؛ ماه دوازدهم سال قمری . ج ،ذوات الحجة. رجوع به ذوا...
-
شهرالحرام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] šahrolharām نزد عرب ماهی که در آن جنگ حرام است. Δ عرب در چهار ماه ذوالقعده، ذوالحجه، محرم، و رجب جنگ را حرام میدانستند و این چهارماه را اشهرالحُرُم میگفتند.
-
شجاع الدین
لغتنامه دهخدا
شجاع الدین . [ ش ُ عُدْ دی ] (اِخ ) سپهسالار قاسم بن محمود. وی در ذوالحجه ٔ سال 667 هَ . ق . به حکومت قلعه ٔ کاه منصوب گردیده است . (تاریخ سیستان ص 404).