کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذوالبطن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذوالبطن
لغتنامه دهخدا
ذوالبطن . [ ذُل ْ ب َ ] (ع اِ مرکب )پلیدی . حدث مردم . (مهذب الاسماء): القی ذا بطنه ؛ ای احدث . || اعضای درونی شکم از رودگانی و جزآن . || جنین ، القت المراءة ذا بطنها؛ بزاد. || القت الدجاجة ذابطنها؛ بیضه نهاد.
-
جستوجو در متن
-
خبث
لغتنامه دهخدا
خبث . [ خ َ ب َ ] (ع اِ) پلیدی . ریم . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از معجم الوسیط) (از تاج العروس ) (از مهذب الاسماء). || ذوالبطن . (از متن اللغة). || نجاست . مقابل حدث چه حدث نجاست عارضی و حکمی است و خبث نجاست ذاتی : کوزه ٔ ن...
-
پلیدی
لغتنامه دهخدا
پلیدی . [ پ َ ] (حامص ) ناپاکی . شوخی . شوخگنی . وژن . آژیخ . چرک . فژ. رِجس . قَذْر.وَسخ . قذارت . رَجاست : همه ٔ پلیدی ها را با آب شویند و پلیدی آب از هیچ چیز شسته نشود. (از مجموعه ٔ امثال طبع هند). فَشَف ؛ پلیدی پوست . ربذَة؛ هر پلیدی . (منتهی الا...
-
بطن
لغتنامه دهخدا
بطن . [ ب َ ] (ع اِ) شکم . خلاف ظهر (مذکر است ). ج ، اَبْطُن و بُطنان و بُطون . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). شکم انسان و حیوان . (فرهنگ نظام ). شکم . (آنندراج ) (مؤید الفضلاء) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 27) (مهذب الاسماء) (غیاث ). خلاف ظهر و آن مذکر...