کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذوات حامیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ذوات الخلفین
لغتنامه دهخدا
ذوات الخلفین . [ ذَ تُل ْ خ ِ ف َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) ج ِ ذات الخلفین . تبرهای دوسر. تبر تیشه ها.
-
ذوات الخمسة
لغتنامه دهخدا
ذوات الخمسة. [ ذَ تُل ْ خ َ س َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) کلمات پنج حرفی . و الواو لایجی ةء فی ذوات الخمسة.
-
ذوات الرقاع
لغتنامه دهخدا
ذوات الرقاع . [ ذَ تُرْ رِ ] (اِخ ) آبگیرهاست به نجد بنو ابی بکربن کلاب را. (نصر، بنقل یاقوت در معجم البلدان ).
-
ذوات السموم
لغتنامه دهخدا
ذوات السموم . [ ذَ تُس ْ س ُ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) زهرداران . جانوران زهردار.
-
ذوات الشعر
لغتنامه دهخدا
ذوات الشعر. [ ذَ تُش ْ ش َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) موی وران . صاحبان موی از جانور مانند بز مقابل ذوات الاصواف مانند ضأن و ذوات الاوبار. مانند شتر و خرگوش .
-
ذوات الصدر
لغتنامه دهخدا
ذوات الصدر. [ ذَ تُص ْ ص َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) عند النحاة کل ما تعین له صدرالکلام الداخل علیه من الادوات کادوات الشرط و الاستفهام .
-
ذوات الصدف
لغتنامه دهخدا
ذوات الصدف . [ ذَ تُص ْ ص َ دَ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) جانوران بحری و نهری و برّی که در میان صدف زندگی کنند چون حلزون . قولیماسن برّی ، هو صنف من ذوات الصّدف . (ابن البیطار) .
-
ذوات الصدور
لغتنامه دهخدا
ذوات الصدور. [ ذَ تُص ْ ص ُ ] (ع اِ مرکب ) اندیشه ها.
-
ذوات الصوف
لغتنامه دهخدا
ذوات الصوف . [ ذَ تُص ْ ص ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) جانوران که پشم دارند مانند میش .
-
ذوات الظفر
لغتنامه دهخدا
ذوات الظفر. [ ذَ تُظْ ظُ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) جانوران که ناخن دارند . ناخن وران .
-
ذوات الظلف
لغتنامه دهخدا
ذوات الظلف . [ ذَ تُظْ ظِ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) حیوان که چیزی از جنس شاخ بر اسفل پای دارد مانند کفش آدمی و شکافته است مانند گاو و گوسفند و آهو و جز آن . زنگله داران . زنگله پایان . سم شکافتگان . ذوات الخف .
-
ذوات العنیق
لغتنامه دهخدا
ذوات العنیق . [ ذَ تُل ْ ع ُ ن َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) نوعی از خرما.
-
ذوات الفلس
لغتنامه دهخدا
ذوات الفلس . [ ذَ تُل ْ ف َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) درم داران . پشیزه وران . خداوندان فلس چون ماهی .
-
ذوات القرائن
لغتنامه دهخدا
ذوات القرائن . [ ذَ تُل ْ ق َ ءِ ] (ع اِ مرکب ) ج ِ ذوالقَرینَتَین . پی های اندرون ران .
-
ذوات القرون
لغتنامه دهخدا
ذوات القرون . [ ذَ تُل ْ ق ُ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) لقبی بوده است رومیان را و مراد از قرون گیسوان دراز آنان است .