کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذهیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذهیل
لغتنامه دهخدا
ذهیل . [ ذُ هََ ] (اِخ ) ابن الفراء الیربوعی . شاعریست از عرب . ضبطه الرشاطی .
-
ذهیل
لغتنامه دهخدا
ذهیل . [ ذُ هََ ] (اِخ ) ابن عطیة و ذهیل بن عوف بن شماخ الظهری التابعی . عن ابی هریرة روی سهیل بن صالح عن سلیط عنه قاله ابن حبان . (تاج العروس ).
-
ذهیل
لغتنامه دهخدا
ذهیل . [ ذُ هََ ] (اِخ ) ابن عوف . تابعی است .
-
واژههای همآوا
-
زحیل
لغتنامه دهخدا
زحیل . [ زَ ] (اِخ ) سلیم . از دانشمندان ریاضی دان است و کتابی بنام قاموس الحساب دارد که به سال 1878 م . در بیروت بطبع رسیده است . وی تا قبل از سال 1295 هَ . ق . زنده بوده است . (از معجم المطبوعات ج 1 ستون 965) (از اعلام المؤلفین عمر رضا کحاله : سلی...
-
زحیل
لغتنامه دهخدا
زحیل . [ زَ ] (ع ص ) دوراز جای و مقام خویش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
غسان
لغتنامه دهخدا
غسان . [ غ َس ْ سا ] (اِخ ) ابن ذهیل سلیطی . شاعری از عرب بود و جریر را هجا گفت . جاحظ در البیان و التبیین (ج 3 ص 126) از شاعری به نام غسان خال «عدار» نام میبرد، و دو بیت شعر از او نقل میکند و شاید همین غسان بن ذهیل باشد.