کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذهبی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ذهبی
معنی
( ~.) [ ع . ] (ص نسب .) طلایی ، زرین .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
۱. زرین، زرینفام، طلایی
۲. ذهبیه
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذهبی
واژگان مترادف و متضاد
۱. زرین، زرینفام، طلایی ۲. ذهبیه
-
ذهبی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (ص نسب .) طلایی ، زرین .
-
ذهبی
لغتنامه دهخدا
ذهبی . [ ذَ ] (ع ص نسبی ، اِ) منسوب به ذَهَب . از ذهب . از زر. زرّین .زرینة. || برنگ زر. زرین . زرینه . دینارگون . || مارقشیشای ذهبی . رجوع به مارقشیشا شود. || زرگر.
-
ذهبی
لغتنامه دهخدا
ذهبی . [ ذَ هََ ] (اِخ ) (ابوجعفر الَ ...) در عیون الانباء آمده است : هو ابوجعفر احمدبن جرج کان فاضلا عالما بصناعة الطب جید المعرفة لها حسن التأتی فی اعمالها و خدم المنصور بالطب و کذلک ایضا خدم بعده للناصر ولده و کان یحضر مجلس المذاکرة فی الادب و تو...
-
ذهبی
لغتنامه دهخدا
ذهبی . [ ذَ هََ ] (اِخ ) (احمد الَ ...) نام یکی از شرفای فلالی بعد از اسماعیل السمین و پیش از عبداﷲ از 1139 تا 1141هَ . ق .
-
ذهبی
لغتنامه دهخدا
ذهبی . [ ذَ هََ ] (اِخ ) الشافعی (مصطفی ) (1280)هَ . ق . مصطفی بن السید حنفی بن حسن الذهبی المصری مولداً و منشا. اخذ عن العلامة الدمنهوری و الفضل الفضالی و علیهما تخرج . و عن الحبر القویسنی و النور الشنواتی و غیرهما حتی برع فی اکثر الفنون و شاع فضله ...
-
ذهبی
لغتنامه دهخدا
ذهبی . [ ذَ هََ ] (اِخ ) محمدبن احمد. مکنی به ابی عبداﷲ و ملقب بشمس الدین و مشهور بذهبی . یکی از مشاهیر مورخین است . او راست تاریخی از ظهور اسلام تا سال 740هَ . ق . بنام تاریخ اسلام در دوازده مجلد. و این اثری مقبول و در غایت اعتبار است . و هم خود او ...
-
واژههای مشابه
-
ذهبي
دیکشنری عربی به فارسی
مطلا , زراندود , طلا يي , اب طلا کاري , زرين , اعلا , درخشنده
-
ابن ذهبی
لغتنامه دهخدا
ابن ذهبی . [ اِ ن ُ ذَ هََ ] (اِخ ) ابومحمد عبداﷲبن محمد ذهبی اَزدی . فیلسوف و کیمیاوی و طبیب اندلسی . وفات او در 456 هَ .ق . به بلنسیه . و او را کتابی است راجع بمغذی نبودن آب .
-
ثوم ذهبی
لغتنامه دهخدا
ثوم ذهبی . [ م ِ ذَ هََ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به مولی شود.
-
حافظ ذهبی
لغتنامه دهخدا
حافظ ذهبی . [ ف ِ ظِ ذَ هََ ] (اِخ ) او راست : المعجم الصغیر و العذب السلسل فی الحدیث المسلسل . رجوع به ذهبی و ابن قایماز شود.
-
سمک ذهبي
دیکشنری عربی به فارسی
ماهي طلا يي , ماهي قرمز
-
جستوجو در متن
-
مطلا
دیکشنری فارسی به عربی
ذهبي