کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذنب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ذنب
/zamb/
معنی
جرم؛ گناه؛ کار ناروا.
〈 ذنب لایغفر: [قدیمی] گناه نابخشودنی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
اثم، تقصیر، خطا، گناه، معصیت، ≠ ثواب
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذنب
واژگان مترادف و متضاد
اثم، تقصیر، خطا، گناه، معصیت، ≠ ثواب
-
ذنب
فرهنگ فارسی معین
(ذَ ن َ ) [ ع . ] (اِ.) د م ، د نبال . ج . اذناب .
-
ذنب
فرهنگ فارسی معین
(ذَ) [ ع . ] (اِ.) گناه ، خطا.
-
ذنب
لغتنامه دهخدا
ذنب . [ ذَ ن َ ] (اِخ ) صاحب منتخب اللغات و لطائف وغیاث و آنندراج و غیرهم آورده اند: ذَنَب ، نام شکلی است در آسمان که تقاطع منطقه ٔ فلک جوزهر و مائل بصورت مار بزرگ بهم میرسد یک طرفش را رأس گویند و طرف دیگر را ذنب - انتهی . عقده و نقطه ٔ تقاطع فلک مم...
-
ذنب
لغتنامه دهخدا
ذنب . [ ذَ ن َ ] (معرب ، اِ) معرّب دُنب . دُنب . دُم . دمب . دنبال . دنباله : قال الرازی فی الحاوی قال جالینوس فی کتاب الکیموس ان الاذناب اشد صلابة من البطون و الأمعاء و بحسب ذلک یکون عسر هضمها و قلة غذائها الاّ أن ّ فضولها قلیلة من أجل تحریکها. (...
-
ذنب
لغتنامه دهخدا
ذنب . [ ذَمْب ْ ] (ع اِ) اثم . جُرم . عصیان . خطا. معصیت . گناه . جناح . وزر. مأثم . بزه . ناشایست . هر کار که کردن آن روا نباشد. کار که کردن آن ناروا باشد. و جرجانی در تعریفات گوید: الذنب ، ما یحجبک عن اﷲتعالی . و فی الحدیث : التائب من الذنب کما لا...
-
ذنب
لغتنامه دهخدا
ذنب . [ ذَمْب ْ ] (ع مص ) سپس کسی رفتن و ملازم او شدن و او را نگذاشتن .
-
ذنب
دیکشنری عربی به فارسی
تقصير , بزه , گناه , جرم , معصيت , عصيان , خطا , گناه ورزيدن , معصيت کردن , خطا کردن
-
ذنب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: ذنوب] [قدیمی] zamb جرم؛ گناه؛ کار ناروا.〈 ذنب لایغفر: [قدیمی] گناه نابخشودنی.
-
ذنب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَذناب] [قدیمی] zanab ۱. دنب؛ دم.۲. دنبال؛ دنباله.
-
واژههای مشابه
-
ذَنبٌ
فرهنگ واژگان قرآن
گناه(ذنب تنها به معناي نافرماني خداي تعالي نيست بلکه هر وبال و اثر بدي که عمل آدمي داشته باشد هر چند آن عمل نافرماني امر خداي تعالي نباشد نيز ذنب گفته ميشود ، و در نتيجه مغفرت نيز تنها به معناي آمرزش و پوشاندن معصيت نيست بلکه هر ستر و پوششي الهي مغف...
-
عقده ٔ ذنب
لغتنامه دهخدا
عقده ٔ ذنب . [ ع ُ دَ / دِ ی ِ ذَ ن َ ] (اِخ ) عقدةالذنب . عقده ٔ ذنب و رأس که عقدتین نامند، دو اصطلاح معمول در هیئت و نجوم است که در قمر محل تقاطع مدار وی با مدار زمین باشد یا به قول قدما، محل تقاطع فلک ممثل با مایل . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به...
-
ذنب جنوبی
لغتنامه دهخدا
ذنب جنوبی . [ ذَ ن َ ب ِ ج َ ] (اِخ ) یکی از صور فلکیة.
-
ذنب سحل
لغتنامه دهخدا
ذنب سحل . [ ذَ ن َ ب ُ س َ] (اِخ ) یوم ذنب سحل ، نام یکی از جنگهای عرب است .